برلین، تابستان 2016. نولا، کاتیا و مارتینا در آخرین خانه در سرزمین غیرقانونی پشت ایستگاه اصلی جدید، در یک آپارتمان مشترک با هنرمندان زندگی می کنند. زمان آنها به شماره افتاده است، زیرا به زودی Europacity در اینجا ایجاد می شود.

عاشق بزرگ "دن خوان" به یاری ملکه خود می رود ...

« بیگ جان مک مسترز » ( گیبل ) و « اسکوار جان سند » ( تریسى ) دو جوینده‏ نفت هستند که فراز و نشیب ‏هاى مالى آنان با مشغله ‏هاى عاطفیشان در هم آمیخته است.

"سولانج" افسرده شده. خوراک کمی دارد، کمتر لبخند می زند، کمتر حرف می زند. همسرش رائول در تلاش است تا با قرار دادن یک غریبه به نام استفان در نقش معشوقش سولانج را نجات دهد...

داستان در مورد کلانتری است که تقریباً شهر کوچکش را از جرم و جنایت پاک کرده ، ولی او در مخارج خانواده و مشکلاتش با همسرش همچنان گیر کرده است و…

ماجرای یک رابطه عاشقانه بین دونگ چو ، یک اراذل سرسخت با قلبی مهربان ، و همسایه مشاور IT کتاب‌خوان و اخیرا مجردش ...

یک خاخام لهستانی در حالی که در راه هدایت یک کنیسه در سانفرانسیسکو است ، از غرب عبور می کند. در راه او توسط هندی ها در معرض آتش سوزی قرار گرفت و تقریباً توسط قانون شکنان کشته شد...

داستان دراماتیک مکانیک شهری کوچکی که به طرز عجیب و کنجکاوانه ای به زندگی ها سرک می کشد.

داستان یک راننده آمریکایی به نام جک کوری که برای تحت تاثیر قرار دادن رئیس خود، شغلی را برای هدایت افراد مشهور نیجریه آغاز می کند.

داستان پرستاری به نام مارین که دخترش توسط سه شبه نظامی کشته شد. حال او به همراه پسر کوچکترش از کلمبیا به اسپانیا سفر می کند تا انتقام بگیرد.