سلطان یک داستان کلاسیک دست نخورده در مورد سفر یک کشتی گیر است که با شکست دادن همه شانس ها به دنبال بازگشت است.

یک خواننده و ترانه سرای نوجوان با استعداد که در میان سو استفاده های خانگی زندگی می کند ، پس از آنکه ویدیویی در آن هویت خود را پنهان می کند...

دختری دهلی از یک خانواده سنتی پس از لغو ازدواج خود در ماه عسل انفرادی عزیمت می کند...

یک مرد با آگاهی از میزان تأثیرپذیری زنان از قاعدگی خود ، اقدام به ایجاد دستگاه نوار بهداشتی و تهیه نوار بهداشتی ارزان قیمت برای زنان روستایی هند می کند...

چهار زن به منظور استقلال و رهایی از جامعه محافظه کار راهی کشف آزادی و خوشبختی می شوند...

پس از آنکه خانواده ثروتمند وی ازدواج وی با زنی را که عاشق او است منع کردند ، زندگی Devdas Mukherjee با مصرف الکل و زندگی رذیلانه و بی حس کردن درد ، کنترل او بیشتر و بیشتر از کنترل خارج می شود...

کایرا یک فیلمبردار تازه کار در جستجوی یک زندگی کامل است. مواجهه او با جگ ، متفکری نامتعارف ، به او کمک می کند تا دیدگاه جدیدی در زندگی پیدا کند. او در می یابد که خوشبختی در واقع یافتن آرامش در نقص های زندگی است.

کبیر خان مربی تیم ملی هاکی زنان هند است و آرزوی او این است که تیم همه دخترانش را در برابر همه شانس ها پیروز کند...

یک مرد هندی با قلبی بزرگوار یک دختر جوان لال پاکستانی را به وطنش بازمی گرداند تا او را با خانواده اش پیوند دهد...

یک زوج مسن آرزو می کنند فرزندانشان در سنین پیری از آنها مراقبت کنند. اما فرزندان آنها با آنها به عنوان یک بار روبرو می شوند و با آنها رفتار می کنند و آنها باید تلاش کنند تا ارزش و کرامت خود را برای خود و دیگران به دست آورند.