یک سری قتل های عجیب و غریب، یک جفت بازپرس سرسخت و تعداد زیادی اجساد...

ویلیام عاشق عروسش آنا می شود که به زودی ازدواج می کند، که سعی می کند هر دو رابطه را حفظ کند، اما حقیقت همیشه آشکار می شود و کسی صدمه می بیند.

جنگو را دنبال می کند، یک تفنگچی در غرب وحشی که در جستجوی دخترش است که معتقد است هشت سال پیش از قتل خانواده اش فرار کرده است.

راما، رمان‌نویسی را دنبال می‌کند که در محاکمه لارنس کولی در دادگاه جنایی سنت‌امر شرکت می‌کند تا از داستانش برای نوشتن اقتباسی مدرن از اسطوره باستانی مدیا استفاده کند، اما همه چیز آنطور که انتظار می‌رود پیش نمی‌رود.

سه ماه پس از زنده ماندن از یک حمله تروریستی در یک اغذیه فروشی، میا هنوز آسیب دیده است و قادر به یادآوری وقایع آن شب نیست. او در تلاش برای حرکت رو به جلو، خاطراتش را بررسی می کند و قدم هایش را دوباره دنبال می کند.

وقتی پدرش از کار جمع آوری عسل در جنگل به خانه باز نمی گردد، زندگی آرام یک پسر و خانواده اش به خطر می افتد.

یک دزد کاریزماتیک با یک بارون ورشکسته که برای زندگی در محله فقیر نشین دزد می آید دوست می شود. در همین حال دزد به دنبال عشق زن جوانی است که از نظر عاطفی توسط خانواده زاغه نشین خود اسیر شده است.

مرد جوانی که به عنوان خانه دار در یک عمارت خالی کار می کند. هنگامی که صاحب آن برای شروع مبارزات انتخاباتی شهرداری خود باز می گردد، مرد جوان با وی پیوند می زند و زمانی که کمپین وی تخریب می شود از او دفاع می کند و زنجیره ای از خشونت را به راه می اندازد.

"ردا" یک فرانسوی-مراکشی جوان به همراه پدر سالخورده خود از جنوب فرانسه به سمت مکه حرکت می کنند تا پدرش زیارت خود را به جای بیاورد.در اولین قدم آنها شروع به شناخت از یکدیگر می کنند و...

در اواخر دهه 1930، یک کارآگاه خوش شانس استخدام می شود تا معشوق سابق یک وارث جذاب را پیدا کند.