« شبکه : NIPPON TV »
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
r. Kenzo Tenma دکتر ژاپنی جوانی است که به عنوان جراح مغز در بیمارستانی که توسط Heinemann اداره میشود مشغول به کار میشود و مدارج ترقی را یکی پس از دیگری طی میکند و به موفقیت و اعتبار بسیار بالایی دست میابد و با Eva دختر Heinemann نامزد میشود اما او مخالف سیاست های درمانی ای است که بیمارستان در قبال بیماران مختلف اتخاذ میکند و همواره در پی عوض کردن انها است روزی دو مجروح که دو قلو هستند را به بیمارستان میاورند که یکی از انها زخم گلوله ای در سر دارد و دیگری کلماتی را با خودش زمزمه میکند که راجع به کشتار و... میباشد پس از مدت کوتاهی بیمار دیگری که یک شخصیت ساسی برجسته هست نیز در بیمارستان بستری میشود و Tenma تصمیم میگیردبرخلاف سیاست های بیمارستان وارد عمل شود و به جراحی بیمار اولی بپردازد با این تصمیم بیمار اولی نجات میابد اما ساستمدار جان خویش را از دست میدهد به این ترتیبTenma همه چیزش حتی نامزدش را از دست میدهد ...پس از برکناری Tenma قتل های مرموزی در بیمارستان به وقوع میپیوندد و اکثر دکتران به طرز مرموزی به قتل میرسند که Heinemann رییس بیمارستان نیز جز مقتولین هست به این ترتیب چشم همگان به سوی Tenmaبرمیگردد...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
اینویاشا، کاگومی، میراکو، سانو، شیپو و دوست آنها کیرارا، به دنبال شیطان گریزان “ناراکو” که باعث همه ی بدی ها و هرج و مرج ها است که در نهایت جواهر چهار روح کارما را پس بگیرند. سفر آنها به این آسانی نیست و تا نتوانند دشمن خود را متوقف سازند، به هدفشان دست نخواهند یافت…
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
کاگومه دختریه که توی یک معبد با مادر و برادر و پدربزرگش که همیشه طلسم ها تقلبی درست میکنه زندگی می کنه اما یک روز زندگی اون به کلی عوض میشه همون روزی که سر چاه مهر و موم شده میره و ناگهان یک دیو که شبیه یه نصفه زن و هزارپا است از توی چاه میاد بیرون و اونو با خودش به ژاپن دوره ی فئودال عصر افسانه ها و هیولا ها میبره تا سنگ مقدسو از کاگومه بگیره و با استفاده از قدرت اون به یک دیو قدرتمند تبدیل بشه در حین فرار کاگومه پسری را میبینه که با یک تیر به درخت دوخته شده و انگار خوابیده که تا کاگومه میاد که...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-14
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
هانتر ( به معنی شکارچی ) فردیه که دور دنیا سفر میکنه و هر جور ماموریت خطرناکی که فکرشو بکنید انجام میدم . از دستگیر کردن مجرم ها گرفته تا کند و کاو و جستجوی سرزمین های ناشناخته به دنبال گنج . گون ( Gon ) پسر جوونیه که پدرش چندین سال پیش ، موقعی که یه هانتر بوده ، ناپدید شده . گون باور داره که اگه بتونه پا جای پای پدرش بزاره ، ممکنه یه روز بتونه دوباره بش بپیونده . بعد از اینکه گون 12 سالش میشه ، خونه رو ترک میکنه و ماموریت شرکت در آزمون " هانتری " رو امتحان میکنه . آزمونی که بخاطر پیشرفت کندی که آزمون دهنده داره و درصد بالای مرگش برای هانتر رسمی شدن حسابی معروف شده . گون با کوراپیکا که به عشق انتقام زندس ، با لوریو که میخواد در آینده دکتر بشه و با کیلوآ که قبلا یه آساسین سرکش بوده دوست میشه . و همین جور که ماموریت های سخت تری رو ، به عنوان یه هانتر ، پشت سر میزارن و با خطرات و تهدیدهای بیشتری رو به رو میشن رفاقتشون گسترده تر میشه.
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
"به ملکه Dekim خوش اومدید" این ها اولین کلمات مسئول باری هستند که با موهای سفید و نگاه سرد خودش دو مهمون که هنوز برای شما هویتشون آشکار نشده به مسابقه ی مرگ دعوت میکنه.... مسابقه ای برای رسیدن به تعادل یک طرف این مبارزه نجات و یک طرف دیگه مرگ انتظار دو مهمان را میکشه و تنها کاری که شما باید انجام بدید اینه که منتظر قضاوت نهایی Dekim بمونید...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
در جهانی که انسانها با موجوداتی به نام یوما ، هیولاهایی که از شکم و رودهٔ انسانها تغذیه میکردند همزیستی مینمودند، یک سازمان بینام و سری سفارش ساختن جنگجویان نیمه انسان، نیمه یوما برای محافظت از انسانها در برابر یوماها در ازای دستمزد هنگفتی، میگرفت. کلیمورها به طور معمول یکدیگر را به این نام صدا نمیزدند، در عوض مردم این جهان بر اساس شمشیرهای بزرگ و بدون غلافشان به این جنگجویان لقب کلیمور «Claymore» را دادند. سرزمین آنها دارای 47 ناحیه بود که 47 جنگجو نیز برای هر ناحیه در نظر گرفته شده بود. کلیمورها بر اساس قدرت یوکی، قدرت بدنی، سرعت، هوش، حس تشخیص و رهبری رتبهبندی میشدند. رتبههای مبارزان با پیشرفتهایی که میکردند با سیر صعودی و نزولی همراه بود. کلیمور رتبه 1 قویترین، و شماره 47 ضعیفترین در بین تمام آنها بودند. داستان دربارهٔ یک مبارز کلیمور با رتبه 47، به نام کلر و تلاش او برای انتقام است. داستان در شهری کوچک که مورده حمله یوما قرار گرفته شروع میشود. کلر در آنجا با یک پسر خوش قلب، البته ساده به نام راکی آشنا میشود که در سفر او را همراهی میکند. با جلوتر رفتن داستان، کلر و راکی به یکدیگر وابسته میشوند اما هنگامی که کلر مجبور میشود با یک کلیمور سادیسمی به نام Ophelia مبارزه کند، از همدیگر جدا میشوند...
-
کشــــور
-
زبـــــان
-
زمـــــان- دقیقه
-
رده سـنیTV-MA
-
ژانــــــر
-
کارگـردان
-
نویـسنده
-
سـتارگان
Izumi Shinichi یه پسر هفده ساله که با مادر و پدرش در یک محله ی آروم در شهر توکیو زندگی میکنه یک شب موجودات فضایی به زمین حمله می کنند انها وارد بدن میزبانشون میشند و در مغز انسان ها ساکن میشندو یکی از انها که سعی داشت از طریق گوش وارد مغز ایزومی بشه وقتی دید با وجود هدفن نمیتونه وارد بازوی راست ایزومی شد و اون بخش رو گرفت و از آن خودش کرد اسمش میگیه!راستی یادم رفت بگم وقتی بدن انسانی را تصاحب می کنند و مغزش را به کنترل درمیارند میرند سراغ آدم ها که بخورنشون! حالا ایزومی که مغزش توسط میگی تصرف نشده داره سعی میکنه هم در کنار اون زندگی کنه هم سعی می کنه جلوی اون دسته از موجودات بیگانه ای که با آدم ها حمله میکنند با کمک میگی بگیره و این طوری یک داستان سراسر مرگ و حماقت شروع میشه...