یک بازرس پلیس برای عزاداری یک فقدان دردناک به زادگاهش بازمیگردد اما آنجا هم درگیر یک پرونده قتل میشود که اسرار تاریک زیادی را برملا میکند...

داستان در مورد پلیسی هست که از یک طرف مجبوره با خیانت همسرش روبرو بشه و از طرف دیگه قتل هایی که در شهر لندن اتفاق میفته رو با کمک همکارانش و با هوش بالای خودش حل میکنه...

دو کارآگاه که از حمله یک کوسه جان سالم به در برده اند، به یک نیروی ویژه جهت دستیگیری یک قاتل سریالی می پیوندند در حالی که این قاتل به دنبال شکار آنها نیز می باشد...

داستان با یک قتل بیرحمانه شروع میشود و حال 15 روز زمان برای دلیل قتل و مهمتر اینکه چه کسی مرتکبش شده زمان باقیست...

داستان سریال در مورد دختری است که تلاش می کند از رابطه خطرناکش با مادر بیش از حد محافظه کارش، فرار کند...

مامور آموزش دیده ویژه ای برای انجام ماموریتی عازم بلغارستان می شود تا به طور مخفی وارد دارودسته مافیای رئیس ژارو شود. در این راه او با مشکلات و خطرات زیادی روبرو می شود...

داستان گروهی از افراد مسیحی که برای زندگی به تانزانیا در آفریقا نقل انتقال میکنند و سعی دارند مسیر گذشته خود را پشت سر بگذراند...

کاراگاهان بخش جنایی سان‌فرانسیسکو، تری انگلیش و هیلدی مولیگان، بر روی دو پرونده‌ی قتل مختلف تحقیق می‌کردن که متوجه می‌شوند هر دو مقتول به طریقی با نابغه‌ی سیلیکون‌ولی، اریک بلانت، ارتباط دارن...

همه افراد تلاش می کنند تا به نحوی از زندان خارج شوند اما مایکل اسکافیلد تمام تلاش خود را می کند تا به زندان راه یابد. برادر وی که متهم به قتل شده است و در آستانه اعدام قرار دارد کاملا بی گناه است و مایکل اسکافیلد با به کار گرفتن حیله های مختلف سعی در وارد شدن به زندان و نجات برادرش دارد. شما از همان قسمت اول به صورت کامل شگفت زده می شوید و با ایده های جالبی که در سریال بکار رفته است که حتی فکرش را نمی کردید مواجه می شوید. برادر قاتل ؛ مایکل اسکافیلد نام دارد که در کالج مدرک مهندسی سازه گرفته و دارای هوش فوق العاده‌ای است.

داستان این مینی سریال که برگرفته از داستان های کوتاه آگاتا کریستی می باشد، ماجرای جستجو برای یافتن قاتل یک زن ثروتمند است که جسدش در خانه ی خودش در لندن کشف شد...