رم شهر زیبایی است. در این شهر اماکن تاریخی فراوانی وجود دارد و توریست های فراوانی از سراسر جهان در این شهر جمع می شوند تا زیبایی های آن را شاهد باشند. « تقدیم به رم با عشق » داستان انسانهایی است که اتفاقات زندگیشان در این شهر رخ می دهد که گاهی شیرین و گاهی تلخ است...

داستان در مورد زندگی یک زن فرانسوی است که سه سال به خاطر مرگ همسرش غمگین است ...

آبی، نخستین قسمت از سه‌گانه‌ی رنگ‌های کیشلفسکی (Three Colors) داستان زنی است که پس از مرگ همسر و فرزندش با دنیایی تازه روبرو می‌شود، دنیایی پر از غم، اندوهی که با رنگ آبی در سراسر فیلم نمایش داده می‌شود. ژولی با بازی به یاد ماندنی “ژولیت بینوش”، خانه‌ی قدیمی را می‌فروشد و به گوشه‌ای از شهر پناه می‌برد تا شاید این اندوه فراوان را فراموش کند، اما “آبی” همراه اوست. شوهر او که موسیقیدانی برجسته بوده است، پس از مرگ، دغدغه‌ی پایان رساندن آخرین ساخته‌اش را برای ژولی به جا می‌گذارد و ژولی که در سراسر فیلم سعی در فرار از خود و آن‌چه برای‌ش پیش آمده دارد، باید با خود کنار بیاید، او باید تقدیر را بپذیرد و زندگی جدیدی بسازد…

کال ویور مرد میانسالی است که زندگی بسیار خوبی با همسر زیباش به نام امیلی دارد. اما امیلی به تازگی به کال اعلام کرده که قصد طلاق از وی را دارد و بیشتر از این نمی تواند مخفیانه به او خیانت کند. کال از این صحبت امیلی به شدت سرخورده می شود و راه کاباره را پیش می گیرد. کال در این مکان در حالت غیرعادی داستانش را برای همه افرادی که در این مکان حضور دارند تعریف می کند و دیگران هم کاری به جز تاسف خوردن برای او انجام نمی دهند تا زمانی که فردی به نام جیکوب که یک دخترکش ماهر است ، شرایط کال را درک و سعی می کند به او برای داشتن یک زندگی هیجان انگیز با کلی دختر کمک کند. کال بعد از مدتی مشاوره با جیکوب و گرفتن راهنمایی های لازم برای داشتن روابط مختلف بدور از هرگونه احساس، تبدیل به یک جیکوب دیگر می شود که از تمام زندگی فقط رابطه با جنس مخالف برایش مهم است. در طرف دیگر قضیه ، همسر کال هم در محیط کارش با یک مرد منحرف به نام دیوید آشنا می شود و به نظر می رسد که برقراری رابطه بین این 2 اجتناب ناپذیر است و...

آرتور جوانی خوش گذران و بی خیال است که تمام دوران زندگی اش را صرف دائم الخمر بودن و شرکت در انواع جشن های کوچک و بزرگ کرده است. آرتور نه تنها یک عیاش کامل است بلکه خوش شانس نیز هست! او در صورتی که بتواند با دختری که خانواده اش برای او معین می کنند ازدواج کند، ثروتی معادل 790 میلیون دلار را از خانواده اش به ارث خواهد برد ...

سرآشپز انگلیسی که مالک رستورانی شیک در ساحل Bondi است در تلاش است بازگرداندن زندگی خود و رابطه اش را با پسر خود است این در حالیست که توسط زنی احاطه شده است و …

یک تهیه کننده تازه کار که به تازگی از محل کار قبلی اش اخراج شده، تصمیمبه شروع و راه اندازی برنامه تلوزیونی شادی که ویزه صبح ها میباشد به نام"گل نیلوفر" می گیرد اما با دشواری های بسیاری روبرو می شود...

در طول جنگ داخلی بوسنی و هرزگوین «دانیل» سرباز صرب، عاشق یکی از اسرای بوسنیایی به نام «آیلا» می شود که در اردوگاه اسرای تحت فرمان دانیل در اسارت است رابطه آنها پیچیده تر می شود تا جایی که باعث تغییر انگیزه آنها در جنگ می شود.

ریچل یک وکیل با استعداد و موفق است که مدت هاست با دارسی دوست است و دوستان بسیار نزدیک و صمیمی برای یکدیگر به حساب می آیند تا اینکه ریچل با اتان آشنا می شود .مردی که به او علاقه مند می شود اما بعد از چند روز متوجه می شود که اتان نامزد دارسی است و حالا ریچل با مشکلات زیادی روبرو شده است.

داستان یک فارغ التحصیل دانشگاهی بی هدف که دختر رویاهاشو تعقیب میکنه.این پسر , خواهر دوقلوشان و دوستشان سرتاسر شب درباره ی بلوغ و رشد با هم مشاجره میکنند...