زازا , هنرپیشه تئاتری در شهر کوچکی در فرانسه است , یک دیپلمات به دهکده آنها می آید و میخواهد اجرای او را ببیند که در حین اجرا " زازا " دچار یک سانحه شده و زخمی میشود و ....

بعد از وقوع یک سری اتفاقات عجیب و غریب، هلن و ری هر کدام به مبلغ زیادی پول می رسند که به آنها فرصتی می دهد تا خودشان را از نو بسازند…

زن اسرارآمیزی که با نام "مادام ام" شناخته می شود ، چهل دختر نوجوان را ربوده و به جزیره ای دورافتاده می فرستد که تبدیل به آدمکشانی حرفه ای شوند . مامور سی آی ای "جک چن" این پرونده را 6 سال بدون سرنخ تعقیب کرده ، تا اینکه تعدادی قتل وحشتناک رخ می دهد و ...

"والتر فابر" از یک صانحه هوایی جان سالم بدر می برد. سفر بعدی او توسط کشتی است. بر روی کشتی او با "سبت" زیبا آشنا شده و به او علاقه مند می شود. آنها با هم به یونان سفر می کنند اما نمی دانند چه سرنوشتی در انتظار آنهاست...

بعد از اینکه گبی تمام پولداهای اندوخته خود را به باد میدهد , والدینش سعی دارند تا به او درس زندگی دهند و برای همین او را مجبور میکنند در محلی سر کار نیمه وقتی برود و ...

یک خواننده جوان ناموفق خودکشی میکند و حال روحش باید برای نجات او اقدام کند و خود را برای درخواست کمک به بیمارستان برساند .

داستان دختری که با پدرش زندگی میکند و به یک مجری رادیو تبدیل میشود .

جین ( مریل استریپ) مادر سه فرزند بالغ ، و صاحب یک رستوران و نانوایی است و نزدیک به یک دهه است که از شوهرسابق خود جیک ( بالدوین) جدا شده است ، اما پس از جشن فارغ اتحصیلی پسرش و ملاقات شوهر سابقش که با یک زن جوان و زیبا ازدواج کرده است ، دچار آشفتگی و سردرگمی در زندگی خصوصی اش می شود ، او که به تازگی با مرد معماری بنام آدام ( استیو مارتین ) رابطه عاطفی ایجاد کرده ، پس از ملاقات شوهر سابقش احساس می کند هنوز به او علاقه مند است و همین مسئله او را دچار سردرگمی می کند اما…

فرانسیس دختر نوجوان هفده ساله‌ای است که در تابستان 1963 برای گردش و مسافرت به همراه خانواده اش به شمال نیویورک می‌روند. پدرش یک دکتر است و از فرانسیس انتظار دارد که به دانشگاه برود و با یک دکتر ازدواج کند. فرانسیس با یک مربی رقص به نام جانی اشنا می‌شود. رقاصه‌ای که با جان می‌رقصد حامله می‌شود و از کار باز می‌ماند. فرانسیس بدون اگاهی خانواده اش آمادگی خود را برای رقص اعلام می‌کند تا با اینکار به انها کمک کند. جانی می‌پذیرد. از آنروز جانی مربی رقص فرانسیس می‌شود و تمام وقت با او کار می‌کند. کم کم بین آنها عشقی به وجود می‌آید. فرانسیس می‌ترسد آنرا با پدرش در میان بگذارد. زیرا به طور قطع پدر حاضر نمی‌شود دخترش با یک مربی رقص ازدواج کند...

زمانی که یک مرد عادی ، دوست دختر ابرقهرمان خود را ترک می کند؛ دختر از تمام قدرت خود استفاده می کند تا زندگی او را تبدیل به جهنم کند...