ناتالی پس از آنکه از کارش به عنوان مجری اخراج میشود برای ولنتاین به خانه بازمیگردد اما ...

دو فرد که قدرت های ذهنی ماورا الطبیعی دارند برای پیدا کردن یک شهر گمشده ی اینکایی، واقع در کوه های اکوادور، استخدام شده اند. گفته می شود که این شهر گنج عظیمی را در خود مخفی کرده است...

«باسانیو» (فاینز) برای خواستگاری از «پورشیا» (کالینز) به سه هزار سکه نیاز پیدا می کند و دوستش، «آنتونیو» (آیرونز) برای تهیه ی این پول به نزول خوار یهودی، «شایلاک» (پاچینو) روی می آورد. اما «شایلاک» به شرطی این پول را در اختیار «آنتونیو» می گذارد که در صورت بازپرداخت نشدن وام در تاریخ مقرر، «آنتونیو» به جایش تکه ای از گوشت بدنش را تقدیم کند...

دو فرشته به نامهای «دامیل» (گانتس) و «کاسیل» (ساندر) - که تنها بچه های کوچک قادر به دیدن شان هستند - با ساکنان برلین، آلمان ها و مهاجران، ثروتمندان و فقرا، سعادتمندان، غمزدگان و بیماران در آستانه ی مرگ آشنا می شوند و افکار درونی آنان را می شوند...

دو نوجوان در طول تابستان عاشق هم می شوند.اما بزرگترها رابطه آنها را تائید نکرده و به عنوان عشق دورانی جوانی یاد می کنند اما...

داستان در مورد بازگشت به دهه 90 میلادی می باشد که ...

یک مکانیک پس از آنکه همسر باردارش او را ترک میکند قصد دارد وی را به خانه بازگرداند و ...

یک زیبایی شناس نیویورکی که به اشتباه گمان میرود معلم علوم است پیشنهادی کاری دریافت میکند تا به فرزندان یک دیکتاتور اروپای شرقی علوم آموزش بدهد و ...

یک گروه تحقیقاتی در جنگل های امازون به یک الهه جنگلی برمیخورند که در بین حیوانات زندگی میکند و هراسی از آنها ندارد ...

یک شاعر به نام سامسون که در مقابل زنان ضعف دارد تصمیم میگیرد به دیدن یک روانپزشک برود و ...