یک کمدی رمانتیک که متمرکز شده بر روی دو دانش آموز دبیرستانی یکی دیو کسی که تا حالا دوست دختر نداشته و از این بابت رنج میکشه و اوبری که هنوز پسری رو پیدا نکرده که درست درکش کنه...

مقابله دو برادر در دهه 70 با امواج سهمگین، جامعه محافظه‌کار و موتور سواران بی‌رحم برای آغاز صنعت موج سواری مدرن.

یک فارغ التحصیل کالج به خانه باز می گردد و تلاش می کند بفهمد قصد دارد با زندگی اش چکار کند...

ویل آتنتون ( دنیل کریگ ) یک ناشر و نویسنده موفق است که فعالیت اش در منطقه منهتن نیویورک طرفداران بسیاری دارد. ویل به تازگی تصمیم گرفته تا از نیویورک به یک خانه بسیار زیبا در شهر New England نقل مکان کند تا از شرایط بسیار خوبی که در این منطقه حاکم است، نهایت استفاده را ببرد. بنابراین او با همسر خود لیبی ( ریچل وایز ) و 2 دختر کوچکش به خانه جدیدشان نقل مکان می کنند و ظاهراً همه چیز بر وفق مراد است. اما بزودی مشخص می شوند که این خانه رویایی سابقاً صحنه قتل یک زن و 2 فرزندش بوده که به باور اهالی شهر، این قتل به وسیله همسر این زن صورت گرفته است. ویل بعد از اطلاع از این جریان، نزد همسایه اش به نام خانم پترسون ( نائومی واتس ) که نزدیک ترین فرد به خانواده مقتول بوده می رود تا از او در اینباره سوالاتی بپرسد اما خانم پترسون به دلائلی از پاسخ گویی طفره می رود و…

بلیز دخترک خجالتی و گوشه گیری است که همیشه سر به زیر و گوشه گیر است. تا اینکه یک روز با گروهی از دختران دیگر آشنا می شود که در یک تیم اسکیت سواری نمایشی شرکت می کنند و مسابقه می دهند بلیز کم کم احساس می کند از اینکه همیشه و هیچ وقت در زندگی اش کار خاصی نکرده است خسته شده و اکنون میخواهد به گروه آنها بپیوندد تا در مسابقات شرکت کند. اما ...

«دن مورفین» که مدیر یک مجله ورزشی پرتیراژ است ناگهان مطلع می شود مجله از سوی کمپانی «تدی کی» که یک غول رسانه ای است خریداری شده است. کارتر که جوان 26 ساله و تازه بدوران رسیده ای است از سوی کمپانی بعنوان مدیر جدید مجله انتخاب می شود. اما کارتر دن را اخراج نمی کند زیرا به تجربیات او نیازمند است بنابراین دن را بعنوان دستیارش انتخاب می کند و دن نیز بخاطر شرایط بد مالی اش اجباراً این شغل را می پذیرد. کارتر که مدتی است همسرش او را ترک کرده و قصد طلاق دارد احساس تنهایی می کند و بنابراین دن یک شب او را به خانه اش دعوت می کند. کارتر پس از آشنایی با خانواده دن به «الکس»، دختر او علاقمند می شود. حالا دن بیش از گذشته عصبانی است چرا که علاوه بر شغل اش، دخترش را هم از دست رفته می بیند...

داستان فیلم به محله ای در شهر کارولینای شمالی برمی گردد که در آنجا گروهی از بچه ها در فقر و دروغ زندگی می کنند. یک پسر 13 ساله در این میان می خواهد که به رستگاری برسد…

«تامس فولر» (کین) روزنامه نگاری بریتانیایی است که در سال 1952، نخستین مراحل جنگ در هندوچین را برای «لندن تایمز» پوشش می دهد. او با «آلدن پایل» (فریزر)، امریکایی پر شور و منطقی و ظاهرا ساده ای آشنا می شود که جزو تیمی پزشکی به سایگون آمده است. او پس از چندی متوجه می شود امریکایی هایی که وارد ویتنام شده اند تیم پزشکی نیستند و «پایل» در واقع، مأمور سازمان سیا است...

آتشفشانی فعال مرکز شهر کالیفرنیا را زیر بارش گلوله های آتشین گرفته و شهر را تهدید به نابودی می کند...

«لوسی» (بولاک) که در بلیت فروشی قطار شهری کار می کند، در آرزوی ازدواج با «پیتر» (گالاگر)،یکی از مسافران است. روزی «پیتر» به داخل ریل های قطار می افتد و «لوسی» او را نجات می دهد. اما «پیتر» بر اثر شدت ضربه به حال اغما می رود. خیلی زود همه او را نامزد «پیتر» می پندارند و «لوسی» نیز ابتدا سعی می کند واقعیت را بگوید اما بعدتر از بازی در نقش نامزد «پیتر» لذت هم می برد...