یک واحد پلیس در شهر موصل در عراق با جنگجوهای داعش برای آزادی شهر مبارزه میکنند .

زندگی آماندا با نامزد سابقی که از او پول می گیرد، رئیسی که او را تهدید به اخراج می کند، و صاحبخانه ای که آپارتمانش را تعمیر نمی کند، ممکن است ایده آل نباشد، اما او خوب است - او همه چیز را تحت کنترل دارد...

یک دختر نوجوان مردی بی خانمان را به خانه خود می برد تا عشق به مسیحیت را در عمل نشان دهد.

جولز بر این باور است که پس از آتش‌سوزی در خانه در آخرین مبارزه‌شان، سرانجام از دست شوهر بدرفتارش بیلی رهایی می‌یابد، اما وقتی شروع به حرکت می‌کند، مجموعه‌ای از حوادث خطرناک را تجربه می‌کند و شروع به دیدن بیلی در همه جا می‌کند.

پل رویال نوزده ساله در زندگی ای گرفتار شده است که او آن را نخواسته است. وقتی مادرش به اعتیاد می‌افتد، او باید بین دنبال کردن رویاهای خودش و کنار هم نگه داشتن خواهر و برادرهای رها شده‌اش یکی را انتخاب کند.

5 بار توسط یک باند لس آنجلسی شلیک شد و ده گلوله در بدن او ایجاد کرد. تونی به مدت 30 دقیقه درگذشت و تجربه ای خارج از بدن داشت، او با خدا صحبت کرد و تصمیم گرفت که ببخشد.

داستان قهرمانانه دو سرباز که در یک کمین به دام افتاده اند و برای جان خود می جنگند.

زنی به ملاقات مردی می رود که تنها در یک آپارتمان زندگی می کند. پنهان در پس زمینه ای روشن از عاشقانه، روابط زناشویی و عشق پیچیده، رازهای بسیاری وجود دارد که تازه شروع به کشف شدن کرده اند.

در نوامبر 1941، گروه باقی مانده از سربازان شوروی باید ستونی از تانک های آلمان نازی را متوقف کنند...

جرزی نویسنده ی افراد مشهور است و به شدت نیز الکلی است. او اعتیاد خود را در پشت هوش و ذکاوتش پنهان کرده و به عنوان یک بازدید کننده همیشگی از مرکز توانبخشی، وی به دیدار معتادان هم نوع خود می رود...