از وقتی پدر آتش افروز اسکات مرده او یک پرونده باز بخاطر دستگیری خود دارد و روزها را در خانه با کشیدن سیگار و رویاپردازی میگذراند و سعی دارد زندگیش را ادامه دهد .

زوجی که در بروکلین زندگی می کنند، از علاقه پسرشان به قصه های افسانه ای مطلع اند. او بر خلاف بقیه هم سن و سالان خود کمتر سراغ ماشین های اسباب بازی می رود. ولی وقتی مشاور خانوادگی آنهارا از این که ممکن است این بی علاقگی به چیزهای متداول در سالهای آتی زندگی اش نیز تداوم داشته باشد، نگران می شوند و سعی در رفع این مشکل می کنند.

عشق یک دختر جوان به یک توله سگ کوچک به نام کلیفورد باعث می شود که سگ به اندازه ای بزرگ برسد...