این فیلم روایتی نیمه تخیلی از یک پرونده جنایی واقعی است. دکتر دبورا گرین و مایکل فارار که 17 سال است با هم ازدواج کرده اند، در کانزاس سیتی، میسوری با پسر نوجوانشان، تیم تیموتی فارار، با خوشبختی در طبقه متوسط زندگی می کنند.

یک نوجوان که در خانه درس میخواند متوجه میشود که مادرش راز تاریکی را از او مخفی نگه داشته است .

یک روانشناس به شهر دوران کودکیش باز میگردد تا بدنبال برادر دوقلویش و چند بچه‌ دیگر شهر که در سال 1980 ناپدید شده‌اند باشد، همچنین او قصد دارد تا چگونگی پخش برنامه های تلویزیونی عجیب و غریبی که در همان سال در حال پخش بودند را بررسی کند...

یک هیولای افسانه‌ای به نام پسر اکتبر ساکنان یک شهر کوچک در غرب میانه را به وحشت می‌اندازد، هنگامی که هر روز هالووین با چاقوی قصابی خود از مزارع ذرت برمی‌خیزد و به سمت کسانی می‌رود که آنقدر شجاع هستند که با او مقابله کنند...