کریستین (بن افلک) یک نابغه ریاضی است که به عنوان یک حسابدار مشغول به کار است ولی این تمام ماجرا نیست زیرا او زندگی دومی هم دارد و آن قبول کارهای کثیفی است که شرکت های منعدد بر عهده او می گذارند، از فرار از مالیات گرفته تا پولشویی و اختلاس. او به تازگی پیشنهاد خوبی دریافت کرده تا بررسی کند که چرا بین حساب های مالی یک شرکت، اختلاف بسیاری وجود دارد. در ادامه هم چنین پای یک مامور به ماجرا باز می شود که کارش رسیدگی به جرایم اقتصادی است …

این فیلم داستان زندگی سربازی جوان را تعریف می‌کند که در یک عملیات جنگی نجات یافته است. او و گروه سربازان برای بهبود حالشان به وطنشان باز می‌گردند و به مسابقه‌ای دعوت می‌شود. بیشترین مدت زمان فیلم در روز مسابقه اتفاق می‌افتد و فلش بک‌هایی به زمان جنگ دارد و…

یک بازیکن بیسبال جوان و بسیار با استعداد دیگر دقت و کنترل کافی در پرتاپ توپ بیسبال را ندارد . به همین دلیل نزد روانشناس باشگاهش فرستاده می شود ...

یک دانشمند پس از اینکه موفق به انجام آزمایشی می شود که در جریان آن قادر خواهد بود ابعاد جسمش را به بزرگی یک هیولا و کوچکی یک مورچه تغییر دهد، وارد اتفاقات خطرناکی می شود که...

بخاطر یکسری سوءتفاهم آلوین ، سیمون و تئودور فکر میکنند که دیو قصد دارد تا به میامی برود و به دوست دختر خود پیشنهاد ازدواج بدهد . حال انها قصد دارند تا برنامه شان را بر هم بزنند. آن ها فقط سه روز وقت دارند تا مانع از این کار شوند و…

جوانی از طبقه ی کارگر، به نام «مانتی بروگان» (نورتن)، به کارهای خلاف کشانده شده و پخش کننده ی موادر مخدر شده است. سرانجام او دستگیر و به هفت سال زندان محکوم می شود. او در آخرین روز آزادی، زندگی خود را مرور و از خودش سؤال می کند که کی و چرا در چنین مسیر خلافی افتاد…

"قصه ها" مجموعه ای از داستان های آهنگین کلاسیک و فضایی هیپ هاپ دارد که روایتی خیره کننده را به نمایش می گذارد...

"مک مکگیور" جوان یک سازمان مخفی وابسته به دولت آمریکا راه اندازی میکند تا با استفاده از مهارت غیر معمول خودش در حل مشکلات، زندگی مردم در خطر را نجات دهد...

داستان سریال درباره بسکتبالیست جوانی به نام Cam Calloway هستش که به یک باره یک قرارداد میلیونی با تیم حرفه ای آتلانتا میبنده و با خاله اش و Reggie Vaughn به آتلانتا سفر میکنن و وارد چالش های جدیدی میشن...

داستان در مورد کلانتری است که سعی دارد مشکلات خانواده‌ی خودش را سر و سامان دهد در حالیکه باید بین افراد شهر کوچکی که در آن بزرگ شده و سرخپوست‌های حومه‌ی آنجا که با هم دشمنی دارند، صلح برقرار کند، بعد از اتفاقی که برای همسر کلانتر میافتد، او مجبور می‌شود که با یک گروه خلافکار همکاری کند و...