کریسمس 1999، در یک روستای کوچک آرام در آردن . زندگی پسر جوانی به نام آنتوان به زودی توسط سه رویداد غم انگیز ویران خواهد شد: مرگ یک سگ، ناپدید شدن یک کودک، و یک طوفان ویرانگر بزرگ.

وینسنت و نفلی به تازگی با هم نقل مکان کردند. آنها بهترین دوستان هستند و قسم خورده اند که دیگر عاشق نشوند. این تا زمانی است که وینسنت با جولی ملاقات می کند.

اسرار آشکار می شود و کل پرونده ها در داخل اتاق مصاحبه پلیس در پاریس ، جایی که مظنونان و محققان با رقص پیچیده روبرو می شوند ، آشکار می شود.

این برنامه سوفی و نیکلاس را دنبال می کند که از پایتخت برای شروع یک زندگی جدید نقل مکان می کنند، اما وقتی پسرش از بازی با پسر همسایه جدیدشان برمی گردد، متوجه می شوند که او علائم عجیبی روی پشتش دارد و به همسایه های خود مشکوک می شوند.