یک قاتل زنجیره ای در لندن در دهه 1890 با صندلی برقی به اعدام محکوم شد، اما در آخرین ساعات زندگی، زندانی را که در آن است و همه کسانی که در آن هستند نفرین می کند.

یک دوچرخه سوار که بخاطر آسیب دیدگی از تیمش عقب افتاده سعی دارد با تلاش خود را به آنها برساند .

دیو کانلی که یکی از ماموران محترم اداره پلیس و تابع قانون است برادری بنام جو دارد که به کمکش نیاز دارد ولی برای انجام این امر باید اعتقاداتش را کنار بگذارد .

گروهی از دوستان بعد از مدتها برای یک بازی دور هم گرد می آید و قوانین بازی شامل گفتن یک داستان ترسناک برای هر شمع است ....

گروهی از گانگسترهای جوان در تلاش هستند تا کنترل تجارت مواد مخدر را در دست بگیرند و با این شیوه به زندگی پرطرفدار “پول” “قدرت” “مواد مخدر” برسند.

رزی و الکس بهترین دوستان یکدیگر هستند. آنها به طور اتفاقی به خاطر جابه جایی خانواده الکس از دابلین به آمریکا از یکدیگر جدا می شوند. اکنون چندین سال گذشته؛ ولی آیا دوستی آنها بعد از این همه سال و مایل ها فاصله پایدار خواهد بود؟ آیا آنها حاضر می شوند بر سر عشق واقعی قمار کنند؟!

در ساحل ناهموار کانتی کلر، مرده شوهر وال اهرن صبح بعد از یک مهمانی خانوادگی در پای صخره پیدا می شود. مادرسالار شروع به کندوکاو در اسرار خانواده می کند تا بفهمد چه کسی ممکن است مسئول آن باشد.