سریالی است که برمیگرده به دهه هشتاد و تمرکزش روی اوج رونق کامپیوترهای شخصی البته از دید یک نابغه ی کامپیوتری. داستان سریال از جایی شروع میشود که جو مک میلان یک جوان مجرد و خوش گذرون ولی در عین حال با تفکرات اقتصادی و جاه طلبانه وارد شرکت کاردیف الکتریک میشود و با شناختی که از گوردون کلارک دارد او را تشویق میکند که کار ساخت کامپیوترهای شخصی و خانگی را که گوردون قبلا ایده اش را منتشر کرده بوده و سپس اقدام به ساختشان کرده و موفق نبوده را دوباره از سر بگیرند، آنها با استفاده از مهندسی معکوس از روی چیپ های شرکت IBM سعی میکنند این کار را انجام دهند...

این سریال داستان خانواده ثروتمند و قدرتمند "کریر" که در ساوانا ، جوریجیا زندگی میکنند رو دنبال میکنه و شرح حال "هانا یانگ" خدمتکار بی بضاعت اونها رو بیان میکنه...

داستان مایکل پترسون، رمان‌نویس جنایی را روایت می‌کند که متهم به قتل همسرش کاتلین پس از یافتن جسد او در پایین پله‌های خانه‌شان، و درگیری قضایی 16 ساله‌ای است که پس از آن انجام شد.

داستان این سریال در مورد روانپزشکی قاتل می باشد که با یک مرسدس به سرقت رفته به سمت طعمه هایش می رود و از طرف دیگر کارآگاهی تازه بازنشسته می باشد که در تلاش است تا او را گیر بندازد...

جیمز هارپر، گروهبان اخراج شده نیروهای ویژه ایالات متحده، وقتی به یک سازمان پیمانکاری خصوصی می پیوندد، همه چیز را برای خانواده اش به خطر می اندازد...

یک کهنه سرباز به دنبال گرفتن انتقام از کسانی است که به یک مادر تنها حمله کرده بودند...

داستان این سریال درباره فردی به نام جفرسون پیرس که در گذشته هویتی مخفی به عنوان یک پارتیزان به نام آذرخش سیاه داشته و حالا پس از گذشت سال ها بروز وقایعی باعث میشود او تصمیم بگیرد دوباره به صحنه نبرد قدم بگذارد...