یک مامور سرکش به نام اریک شاو به گروهی از ردیاب‌های بومی تحت عنوان گرگ‌های سایه می‌پیوندد تا ماموریت‌های مهمی را انجام دهند و...

وقتی یک پلیس سابق به ایالت زادگاهش فلوریدا برمی گردد تا نامزد فراری یک اوباش را پیدا کند، آنچه که باید یک کنسرت سریع باشد به یک اودیسه وحشی تبدیل می شود.

یک جوان سیاهپوست بنام اتیکوس وقتی بدنبال پدر گمشده اش میرود متوجه میشود که اجداد او به جادوگران ختم میشود و حال از طرف چند محفل جادوگری در خطر قرار میگیرد و بدنبال طلسمی برای مراقبت از خود و خانواده اش است .

داستان این سریال در نیومکزیکو جریان دارد و درباره بیگانگانی است که در میان انسانها بطور مخفیانه زندگی میکنند و...

یک برنامه نویس نابغه ناپدید میشود و حال دوستانش بدنبال او و ردهایی که از خود بجا گذاشته میگردند که با داستان هایی عجیب و یک بحران فن آوری ختم میشود .

اتفاقات داستان این سریال مربوط به 30 سال آینده است؛ زمانی که استعمار فضا و کوچ کردن به یک سیاره جدید، دیگر تبدیل به یک واقعیت انکار ناپذیر شده است. حال خانواده "رابینسون" یکی از آنهایی هستند که مورد آزمایش قرار گرفتند. این خانواده از میان افراد زیادی انتخاب شدند تا یک زندگی جدید در یک دنیای بهتر و زیباتر برای خود درست کنند. شرایط همانگونه که به ظاهر دیده می‌شود راحت نبوده و هنگامی که این مهاجران قصد دارد به خانه جدید خود بروند، در میان راه دچار خطرات و مشکلات زیادی می‌شوند. حال این چند نفر باید به هر نحوی که شده با یکدیگر متحد شده، تمام تلاش خود را به کار گیرند تا بتوانند در این محیط بسیار خطرناک که هیچ شناختی هم از آن ندارند و نمی‌دانند که چه چیزی انتظارشان را می‌کشد، جان سالم به در ببرند...

زندگی یک آدم بی اعتقاد به شدت تغییر می کند زمانی که او با خدا دوست می شود...

زمانی که یک دختر زیبا وارد یک شهر غرق شده در داستان های پری دریایی میشود، همه را محسور خودش میکند اما چیزی نمیگذرد که او دست به ویرانی شهر میزند...

"مک مکگیور" جوان یک سازمان مخفی وابسته به دولت آمریکا راه اندازی میکند تا با استفاده از مهارت غیر معمول خودش در حل مشکلات، زندگی مردم در خطر را نجات دهد...

اسکات مک گال که یه روز با بهترین دوستش استیلز که تحریکش میکنه برن دنباله نیمه ی گمشده ی جسد مرموزی که تو جنگل افتاده بگردن.بعد از اینکه به جنگل میرسن استیلز متوجه وجود پدر و پلیسا میشه ومیخواد بره ولی چون اسکات آسم داره نمیتونه بهش برسه و پدر استیلز که پلیس هست مچ استیلز رو میگیره ومیبرتش خونه و اسکات تو جنگل تنها میمونه.بعد از اینکه یه مدتی میگذره گروهی از آهوها به اسکات حمله میکننو اسپری هواشو میندازن اینور اونور!!اسکات داره دنبالش میگرده که یهو یه گرگ بهش حمله میکنه و گازش میگیره واسکات تبدیل به گرگینه میشه و...