"علاءالدین" دیکتاتوری از جمهوری وادیا است که زندگی خود را به خطر می اندازد تا عدم اجرای دموکراسی در کشوری که با عشق آن را تحت سلطه داشته ثابت کند و...

Michael Holt جراحی خوب هست که زندگیش واسه همیشه دگرگون میشه بعد از اینکه زن سابقش که حالا مرده رو میبینه و زنش سعی میکنه بهش معنای واقعی زندگی را بیاموزه. اون داره زندگی عادیش رو میکنه تا اینکه زن سابقش که فوت کرده به نام آنا به طرز شگفت آوری شروع به برقراری ارتباط با مایکل رو میکنه (آنا هم دکتذی آرمانگرا بوده که در کلینیکی آزاد کار میکرده). خواهر خل مایکل که مادری تنها برای پسر نوجوانش Milo میباشد متوجه میشه که آنا به زندگی برادرش بازگشته ,البته به صورت توهم, چون رفتار مایکل تغییر کرده و همیشه مایکل با آنا بهتر بوده. کنجکاوترین فرد در مورد تغییر رفتار مایکل دستیارش Rita هست,که از مایکا میخواد تا به کلینیکش بیاد تا بتونن اونجا رو سر پا نگه دارن,مایکل اونجا شخصی به نام Autumn رو میبینه که به صورت داوطلبانه داره به ریتا کمک میکنه و ...

داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی می گیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان و زندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمی مواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خود که یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" و فرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاری کلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ای در مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود را کاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...