پس از پایان شورش جمعه سیاه با تراژدی، یک قاتل مرموز با الهام از شکرگزاری پلیموث، ماساچوست - زادگاه تعطیلات بدنام - را به وحشت می اندازد.

یکی از رانندگان شریف یدک‌کش در شهر ، همه چیزش را در سفری نا امیدانه به خطر می‌اندازد ، تا به سلطان جاده‌ها تبدیل شده و بتواند مایحتاج خانواده‌ی در حال تقلای خود را فراهم کند. اما…

داستان به یک جوان جامعه گریز میباشد که به شغل آتش نشانی میپردازد و اعمال و رفتارش بعد از اینکه با دختری جوان ملاقات میکند .

داستان خواهر و برادری به نام های تدی و کیت پیرس است که در شب کریسمس برنامه ریزی می کنند تا بتوانند از بابانوئل فیلم بگیرند. گیر انداختن بابانوئل در دوربین سبب راهی شدن این دو کودک به یک ماجرایویی رویایی می شود …

داستان در مورد پسربچه ای 5 ساله و با روحیه بنام "جک" می باشد که مادر دلسوزش از او مراقبت می کند. مثل تمام مادرهای مهربان دیگر، مادر جک هم خودش را وقف جک می کند تا او خوشحال و در امان باشد. اما زندگی آنها معمولی نیست، آنها درون مکانی محبوس شده اند که آن را "اتاق" می نامند. تا اینکه سرانجام حس کنجکاوی جک، مادر را مجبور می کند که ریسک کند از آنجا فرار کنند و دنیای بیرون را ببینند...

داستان یک برده به نام “میلو” را روایت می کند که به مبارزات گلادیاتوری می پردازد در این بین زمانی عشق یکی از دختران خاندان پادشاهی به سراغش می آید که آتشفشان عظیم شهر “پومپی” فوران کرده و به زودی شهر را نابود خواهد کرد اما این تازه شروع ماجراست …

دختری نوجوان و معمولی اهل شهر نیویورک به نام کلاری فری ( لیلی کالینز ) پس از اینکه مادرش بطور ناگهانی مفقود می شود، متوجه حقیتی درباره خود می شود و آن اینکه وی در اصل نه یک انسان، بلکه عضو گروه جنگجویان نیمه انسان – فرشته هست که همواره در حال مبارزه با پلیدی ها به منظور دفاع از دنیا هستند. حال کلاری باید به این گروه از فرشته ها ملحق شود و به منطقه ای به نام « دنیای زیرزمینی » برود و با پلیدی ها مبارزه کند…

والاس دختری که در یک رابطه عشقی شکست خورده، سریعاً تصمیم می گیرد با کسی دوست شود که قبلاً با دوست پسرش زندگی میکرده...

ینیاپولیس ، معاون فرمانده پلیس مردی آرام میباشد که به صورت ناگهانی اورا در برابر موسیقی دلخواهش قرار میدهند بی خبر از آن که در طرف دیگری از شهر زنی به شکل فجیح کشته می شود…

این قسمت داستان مردی است که ادعا میکند از اره جان سالم به در برده وجزییات تجربه اش را در کتابی مینویسد و خیلی زود در منطقه اش به شهرت میرسد. ولی مدتی بعد خودش را در یک بازی واقعی اره می بیند که باید جانهمسرش را نجات دهد.