داستان خانواده‌ای سرمایه‌دار میباشد که چشمان خود را به آنچه در جهان اطرافشان می‌گذرد، بسته‌اند.

"خدا" در قالب یک نویسنده به همراه دخترش در بروکسلِ بلژیک زندگی می کند. اما دخترش فکر می کند که پدرش کار خود را به درستی انجام نمی دهد برای همین تصمیم می گیرد دنیا را دوباره بنا کند و…

زمانی که "اوا"، روزنامه نگار جوان، مستندی درباره خیابان های بروکسل می سازد، زندگی اش با یک مرد مراکشی گره می خورد.

وقتی نورا شاهد آزار و اذیت هابیل توسط بچه های دیگر است، برای محافظت از او می شتابد. اما هابیل او را مجبور به سکوت می کند...