«کریستین» وقتی از سر کار باز می گردد متوجه می شود پسرش گم شده است. ماه ها تلاش بی وقفه ی کریستین برایپیدا کردن فرزندش به نتیجه ای نمی رسد چرا که پلیس لس انجلس ان چنان که باید به وظیفه خود عمل نمی کند. پس از مدت ها جست و جو پلیس پسر کریستین را به او باز می گرداند. ولی کریستین نمی تواند باور کند که این پسر واقعی او باشد، او فکر می کند پلیس بچه ای عوضی به او برگردانده و در این میان هیچ کس حرف های کریستین را باور ندارد و به او کمک نمی کند.

مردی بعد از اینکه به حقیقتی تلخ پی می برد، تصمیم به گریختن از تشکیلاتی می گیرد که او را همراه عده‌ای دیگر، تنها برای تامین اعضای بدن مورد نیاز انسان‌ها نگه می دارند.

فکر کنین که یه تکنولوژی اختراع بشه که بتونه ” هویت ” و ” شخصیت ” قدیمی آدمها رو به طور کامل پاک کنه و در عوض هر بار به اونها ” شخصیت جدیدی ” بده ، شخصیتی که از هر لحاظی کامل و بدون نقص باشه و بتونه هر کاری که به منظورش ساخته شده رو به نحو احسن انجام بده و بعدش هم که کارو انجام دادن ، دوباره مثل هارد کامپیوتر پاک بشن و یک شخصیت دیگه بشه بهشون داد . حالا فرض کنین که این تکنولوژی در اختیار سازمانی مخفی قرار گرفته و این سازمان از افراد زندانی و یا داوطلب برای این امور استفاده میکنه.به طور مثال ، در قسمت اول ، مَردی روداریم که دخترش رو آدم ربایان دزدیدن و اون مَرد که خیلی هم پولداره برای بدست آوردن یک ” مذاکره کننده درجه یک ” دست به دامان این سازمان میشه و...داستان اصلی سریال ، حوادثی رو که برای یکی از این افراد که به جای اینکه 5 سال به زندان بره قبول کرده که 5 سال برای این سازمان کار کنه ، و اسمش هم ( اکو ) هست رو برامون تعریف میکنه...

یک دکتر باهوش اهل بوستون که به شغل خود مشغول هست و دکتر جوردن مشکلات را حل میکند ...