داستان چهار دوست مادام العمر است که در دهه 2000 زمانی که رئیس BDE موسسه تجارت نانت بود با یکدیگر آشنا شدند...

داستان آنتوان را روایت می کند که پس از اخراجش تصمیم گرفت برای مراقبت از فرزندانش در خانه بماند. 2 سال است که نقش ها برعکس شده اند و انرژی او در مواجهه با خواسته های خانواده اش در حال کم شدن است.

آنتوان رئیس منابع انسانی یک شرکت بزرگ است. وقتی همسرش تصمیم می گیرد به تعطیلات برود و مسئولیت چهار فرزندش را به او بسپارد، می داند که این کار آسان خواهد بود. اما آنتوان این آشفتگی را دست کم گرفته است.

گلوریا به همراه دو فرزندش از دست شوهرش که همیشه او را مورد آزار و اذیت قرار میداد، فرار می کند. بعد ها با پسری آشنا می شود که فکر می کند می تواند با او خوشبخت شود، اما...

هنگامی که یک کامیون که کودکان قاچاقچی را در بیابان توسط ارتش رهگیری می کند ، یکی از قاچاقچیان دستگیر می شود. فرانک سالک ، عامل اینترپل ، به همراه شریک زندگی خود به ایستگاه پلیس می آید تا ...

"ژولیت" از تصمیمش برای ساکن شدن در حومه کلانشهر پاریس مطمئن نیست. همه زنان این منطقه در چهل سالگی خود قرار دارند، بچه داشته و همسری که آخر شب به خانه باز می گردد اما...

الکس و خواهرش یک شرکت راه اندازی کرده اند و کارهای مربوط به مجالس و جشن ها را انجام می دهند در چند روز اول کار خود که هنوز تجربه کافی هم کسب نکرده اند یه مشتری بسیار پول دار برای ان ها می اید و ان ها را برای عروسی خودش…

لئا و مانون، هم اتاقی‌هایشان که متوجه می‌شوند رابطه‌ای سمی با اینترنت دارند، تصمیم می‌گیرند کاری غیرقابل تصور را انجام دهند: همه دستگاه‌ها را برای 30 روز رها کنند.

فابریس بدون کارت وفاداری فروشگاهش به سوپرمارکت رفت. این رفتار نادرست جدی او را مجبور می کند که مخفی شود، زیرا پلیس و رسانه ها او را تعقیب می کنند.