در شبی که داز کلمنس، قمارباز سطح پایین، بیرمنگام را ترک می کند تا با نامزدش در اسپانیا زندگی عاری از جرم و جنایت را آغاز کند، او متهم است که یک دعوایی در یک انبار را درست کرده است. او را کتک می زنند و با چاقو می زنند ...

دو دنیا به عنوان دوستی بعید بین یک مرد بی خانمان خوش بین به نام آدام و یک عروس جوان خسته به نام امیرا به هم برخورد می کنند و متوجه می شوند که هر دو برای بردن یک میلیون دلار بازی می کنند و توافق می کنند سهم برنده را تقسیم کنند.

یک روز صبح، یک پلیس صحرایی فرسوده که همه او را پینگ پنگ می نامند، شناسنامه پلیس خود را می سوزاند و ناپدید می شود. در طول یک شب و یک روز، همکارانش به دنبال او می گردند، با او ملاقات می کنند و او را در تولوز و حومه آن گم می کنند. اما هر ساعتی که می گذرد پینگ پنگ کمی به سرنوشت خودش نزدیک می شود.

پس از بمباران کارخانه شکلات سازی پدرش، یک پناهنده جوان سوری جذاب تلاش می کند تا در زندگی جدید خود در شهر کوچک مستقر شود و بین دنبال کردن رویای خود و حفظ میراث خانواده اش گیر کرده است.

آوا، یک زن باردار، پس از فرار از نامزد بدرفتار خود، توسط یک زوج متاهل از یک تصادف رانندگی نجات می یابد. در حالی که در خانه خود در حال بهبودی است، او شروع به ترس می کند که ممکن است این زوج نقشه شومی برای او و جنینش داشته باشند...

RK یک فیلمساز است که فیلم جدیدی می سازد که در آن نقش اصلی محبوب را نیز بازی می کند. این یک فیلم عجیب و غریب است، مانند ادای احترام به سینمای دهه شصت. افراد نزدیک به او واقعاً مطمئن نیستند که چرا RK می خواهد این فیلم را بسازد.

نویسنده‌ای از شهر نیویورک تلاش می‌کند قتل دختری را که با او در ارتباط بود حل کند و به جنوب سفر می‌کند تا شرایط مرگ او را بررسی کند و بفهمد چه اتفاقی برای او افتاده است.

آر اسکات کوپر، مستندساز، در مأموریتی برای افشای جنبه تاریک فرهنگ مسیحیت، به گروه کوچکی نفوذ می کند.

در یک شب تاریک تابستانی، "فرانچسکا کانیگهام"، که روزگاری پیانیستی مشهور بود، از بیمارستان فرار کرده و دست به خودکشی می زند. او توسط "دکتر لارسن" نجات یافته و به بیمارستان بازگردانده می شود. "لارسن" تلاش می کند تا اتفاقات و اشخاصی که او را به این مرحله رسانده اند را ببیند...