لنسلات عاشق دختری می شود که قرار است با شاه "آرتور" ازدواج کند.در همین میان اربابی جنگ طلب قصد دارد قدرت را از چنگ "آرتور" و شوالیه هایش در بیاورد...

«ستوان فرانک دربین» (نیلسن) زودتر از موعد خود را بازنشسته کرده و حالا شوهری خانه دار به شمار می آید. اما «سروان اد هاکن» (کندی)، «دربین» را مجاب می کند تا برای دستگیری «روکو» (وارد)، رهبر کشوری کوچک و بدنام، بار دیگر وارد عمل شود...

«دکتر آلبرت ماینهایمر» (گریفیتس)، متخصص انرژی خورشیدی، قرار است یک برنامه ی جدید انرژی ملی را راه اندازی کند، ولی «کوئنتین هاپسبرگ» (گولت) همراه با میلیونرهای دیگر توطئه چیده اند «ماینهایمر» را ساکت کنند تا از منافع انرژی اتمی شان دفاع کنند. «ستوان فرانک دربین» (نیلسن) نیز وارد صحنه می شود تا این توطئه را خنثی کند.

«ستوان فرانک دربین» (نیلسن) جلوی ترور ملکه الیزابت (چارلز) را در لس آنجلس می گیرد.

وقتی که یک زوج خوش‌قلب فروشنده، «کن» و «سندی» ، «باربارا» ، همسر تاجری به‌نام «سام استون» را می‌ربایند، او نمی‌تواند خوشحالی‌اش را پنهان کند؛ زیرا قبل از ربوده شدن زنش خیال داشته خودش او را بکشد. هدف دزدان فقط انتقام‌جوئی از کلاهبرداری «سام» میباشد...

"نیک ریورز" خواننده خوش چهره راک اند رول آمریکایی میباشد که در حین اجرای برنامه در آلمان شرقی عاشق یک زن زیبا می شود و درگیر گروه مقاومت فرانسه برای نجات یک دانشمند می شود...

«تد استرایکر» که هنوز به دنبال تنها عشق زندگی اش، «الین» است به دنبال او به یک سفر هوایی تن می دهد. الین به عنوان مهماندار در هواپیما کار می کند و از طرفی دیگر نمی خواهد با تد رابطه ای داشته باشد. اما وقتی همه خدمه هواپیما با غذای مسموم بیمار می شوند، همه امید ها به تد است که سابقا خلبان بوده، اما از پرواز می ترسد…

محتوای فیلم، مجموعه ای نامرتبط از طنزهای سریالی و هجویات است که اغلب برخی از آنها نیز بی مزه می باشند...

داستان چگونگی تبدیل شدن لس آنجلس لیکرز به موفق ترین تیم حرفه ای بسکتبال در دهه 1980...

یک کمدی کلاسیک در مورد نیروهای پلیس که پایه‌گذار ساخت فیلم سلاح عریان در سال 1988 شد.