در دهه 1960 یک پلیس انسان با یک پلیس خوناشام متحد می شود تا خوناشام را که می خواهد جنگی بین دو نژاد آغاز کند را متوقف سازند...

داستان روی سن آمدن دختری نوجوان از یک تربیت لیبرال که به یک جامعه باپتیست محافظه کار در دهات دهه 1950 آمریکا نقل مکان می کند.

داستان در مورد یک بچه پولدار کالجی میباشد که پس از به بار آوردن یه افتضاح، عاشق می شود...

«الیوت وون» (پاکستن)، میلیاردی علاقه مند به کوه نوردی، «آنی گارت» (تانی) را به خدمت می گیرد تا هم راه هم قله ی «کی 2» در هیمالایا را فتح کنند. در میانه ی صعود با تغییرات آب و هوایی، «آنی» و «الیوت» و گروه شان غافل گیر و در غاری اسیر می شوند. «پیتر» (اودانل)، برادر «آنی» که در همان منطقه عکس برداری می کرده، از ماجرا آگاه می شود و به سرعت گروهی را برای نجات آنان گرد می آورد...

«رابرت کلیتن دین» (اسمیت)، یک پدر مهربان، همسری وفادار و وکیل دادگستری، به فروشگاهی می رود تا برای همسرش هدیه ای بخرد. اما نمی داند که در ساک خریدش، نواری ویدئویی انداخته اند که قتل اخیر سناتوری امریکایی را به دست «توماس رنولدز» (وویت)، یکی از مأموران فاسد و رده بالای سازمان امنیت آن کشور، نشان می دهد ...

در اواخر دهه 1800 ، چهار کودک جوان خیابان نیویورک یک دختر بچه رها شده را نجات می دهند و برای شروع زندگی جدید به مونتانا می روند...

تعدادی از تفنگداران ارتش آمریکا به رهبری ژنرال "هومل" (اد هریس) برای دستیابی به اهداف و خواسته هایشان چند نفر از بازدیدکنندگان زندان آلکاتراز را به گروگان می گیرند و تهدید می کنند که از سلاح های میکروبیولوژیکی علیه مردم استفاده خواهند کرد و ...

سربازی که به خاطر قتل افسر فرمانده خود محکوم شده است، رها می شود و در جزیره زندانی که دو اردوگاه محکومان در آن زندگی می کنند، رها می شود تا بمیرد.

یک کشور ناشناخته در امریکای جنوبی. «دکتر روبرتو میراندا» (کینگزلی)، غریبه ای خوش مشرب، پس از خراب شدن اتومبیل «جراردو» (ویلسن)، او را تا خانه اش می رساند. اما «پولینا» (ویور)، همسر «جراردو»، ادعا می کند صدای «میراندا» را شناخته و او را متهم می کند همان دکتر نادیده ای است که هنگام زندانی بودشن در حکومت قبلی، او را به طرز وحشتناکی شکنجه داده است.

نیویورک، دهه ی 1870. وکیلی به نام «نیولند آرچر» (دی لوییس)، با «می ولاند» (رایدر)، دختر خانواده ی متنفذ «مینگوت» نامزد می شود. «آرچر» می خواهد عروسی هر چه سریعتر برگزار شود، اما از طرف دیگر هر روز بیشتر مجذوب دختر عمه ی «می»، «الن اولسنکا» (فایفر) می شود...