داستانی عاشقانه، بازیگری رو به زوال، مردی که سوپر استار سینمای کشورش، فرانسه، است اما این روز ها مشکلاتی برایش پیش آمده که او را به سمت سقوط می کشاند. اما در این بین بر سر راه او، در میان تمام مشکلاتش، دختری پیدا می شود که پایه های زندگی اش را با عشقش می لرزاند. اما این عشق به چه قیمتی است؟ به قیمت از بین رفتن زندگی حرفه ای مرد و اوج زندگی زن؟

پسرعموهای نوجوان بو و لوک دوک چند هفته اول زندگی خود را در شهرستان هازارد می گذرانند و برای نجات مزرعه عمو جسی خود تلاش میکنند

ک پسر نوجوان به صورت اتفاقی دستگاهی را روشن می کند که سرعت بسیار زیادی به بدن او می بخشد، در صورتی که دیگران او را به صور عادی می بینند...

«ستوان فرانک دربین» (نیلسن) زودتر از موعد خود را بازنشسته کرده و حالا شوهری خانه دار به شمار می آید. اما «سروان اد هاکن» (کندی)، «دربین» را مجاب می کند تا برای دستگیری «روکو» (وارد)، رهبر کشوری کوچک و بدنام، بار دیگر وارد عمل شود...

یک مرد لس آنجلسی از دیدن اینکه مادر پیر و دوست داشتنی و دلسوزش، تبدیل به یک گرگینه شرور شده است. شوکه می شود ...

در سال 1715 میلادی در جزیره New Providence باهاما امپراطوری دزد دریایی جاه طلب و خشنی به نام Edward Teach (با بازی John Malkovich ) معروف به ریش سیاه که بر مجموعه ای از دزدان , قانون شکنان و ملوانان شرور حکمرانی میکند در حال شکل گیری است که این منطقه را به خطرناکترین مکان برای رفت و آمد کشتی های تجاری تبدیل کرده اند.بنابراین برای از بین بردن این تهدید فزاینده و ایجاد امنیت Tom Lowe (با بازی Richard Coyle )که آدمکش حرفه ای است از سوی بریتانیا ماموریت میابد تا به درون این جامعه ترسناک نفوذ کرده تا با قتل Edward این امپراطوری نوظهور دزدان دریایی را نابود کند اما TOM به زودی در میابد که انجام این ماموریت چندان هم ساده نیست چرا که با نزدیک شدن به Edward او را شخصی بسیار زیرک و سیاستمدار میابد که تواناییها و قدرتش در مدیریت این جامعه خطرناک او را تحت تاثیر قرارداده و این امر کشتنش را برایش سخت میکند و علاوه بر این TOM تنها دشمن Edward در این جامعه نیست و او دشمنان دیگری هم دارد.

هنری 13 ساله به عنوان دستیار یک ابَر قهرمان که با جرم و جنایت میجنگد ، کار میکند . ماجراجویی ها باعث میشود زندگی عادی هنری از حالت تعادل خارج شود ولی هنوز مجبور است این موضوع را از دوستانش مخفی کند و...

تمام زندگی زندگی ما وابسته به نیروی الکتریسیته هست . چه اتفاقی می افتد اگر روزی الکتریسیته نداشته باشیم و همه چیز از کار بیفتد ؟ روزی که این اتفاق بیفتد زمین دوباره به عصر تاریکی باز میگردد. هواپیما ها از آسمان سقوط میکنند ، بیمارستان ها از کار می افتند و هر گونه ارتباط غیر ممکن می شود. هیچ تکنولوژیی باقی نمانده که به ما بگوید چرا این اتفاقات افتادند . 15 سال پس از قطع شدن همیشگی برق دنیا به چیزی بسیار عقب تر از انقلاب صنعتی بازگشته است...

این سریال بسیار زیبا در مورد نویسنده ای است به نام کاستل که تمام نوشته های او ترسناک و وحشتناک است و در همین حال در شهر قتلهای زنجیره ای شروع می‌شود که شباهت زیادی با نوشته‌های او دارد و پلیس هم به این نویسنده مشکوک می‌شود ولی...

فایرفلای یک سریال تلویزیونی علمی تخیلی است که در آمریکا و کانادا برای اولین بار در ٢3سپتامبر ٢33٢ نمایش داده شد. سازنده این سریال جاس ویدون خالق "بافی و"انجل" و"خانه عروسکی" است. داستان در سال ٢5١٧ روی می دهد، که جمعیت زیادی از انسانها به منظومه جدیدی کوچ کردند. مهاجرین در ده ها سیاره و صدها ماه این دنیای جدید ساکن شدند. منظومه جدید توسط آلیانس اداره میشود، مجموعه ای از سیارات داخلی که موفق شدند کل سیاره ها را زیر یک حکومت واحد اداره کنند. کاپیتان ملکوم رینولدز و دست یارش زوئی سربازهایی از جنگ "وحدت" هستند، جنگی ناموفق علیه آلیانس برای بدست گرفتن حکومت. بعد از جنگ ملکولم، سفینه باری سرنیتی را تهیه کرد و زندگی بخور و نمیری را برای خود و گروهش از طریق انجام کارهای غیر قانونی دست و پا کرد.