بعد از 17 سال مایکل میرز که اکنون دیگر بزرگ شده است و هنوز خطرناک است، به طور تصادفی از بیمارستان روانی آزاد می شود و فورا به هادن‌فیلد بر می گردد. جایی که وی می خواهد خواهر کوچک خود لوریرا پیدا کند و اگر در این راه کسی مزاحم وی شود با یک سرنوشت خونین مواجه می شود …

(گرایندهاوس) به سینماهای دهه 70-80 آمریکا که کارشان نمایش فیلم‌های رده پایین ( اکثرا به صورت دو فیلم با یک بلیط ) بود گفته می‌شود . گرایندهاوس‌ها در ابتدا سینماهای خوب و مجللی بودند و سالن‌های بزرگ و پر زرق و برق داشتند ، اما به مرور و بر اثر بحران‌های اقتصادی سینمای آمریکا ، ورشکست شده و به صورت کج دار و مریض ، با امکانات قراضه به کار خود ادامه دادند

در شهری از ایالت تگزاس، دو قاتل وحشی روانی از محاصره نیروهای پلیس فرار میکنند و پا در جاده ای کویری می گذارند. یک کلانتر بنام «ویدل» شروع به تعقیبشان می کند تا انتقام مرگ برادرش از آن ها بگیرد ...

دو زوج نوجوان که در جنگل های تگزاس به ماجراجویی و جستجو به دنبال یک قاتل افسانه ای می پردازند، توسط یک خانواده روانی از قاتلین سریالی به زنجیر کشیده می شوند و…

«جان دولیتل» در خردسالی (اسمیت) قادر است با حیوانات صحبت کند اما پدرش مخالف این کار است و «جان» استعداد یگانه اش را به فراموشی می سپارد. سال ها می گذرد و «جان» (مورفی) پزشک موفقی می شود. او روزی سگی را زیر می گیرد و ناگهان استعدادش را باز می یابد و چندی بعد حیوان را نجات می دهد و به خانه می برد. شهرت او همه جا می پیچد و گروهی از حیوانات بیمار جلو خانه اش صف می کشند.

تعدادی از تفنگداران ارتش آمریکا به رهبری ژنرال "هومل" (اد هریس) برای دستیابی به اهداف و خواسته هایشان چند نفر از بازدیدکنندگان زندان آلکاتراز را به گروگان می گیرند و تهدید می کنند که از سلاح های میکروبیولوژیکی علیه مردم استفاده خواهند کرد و ...

کریس یک پلیس ایده آلیست جوان است که عاشق او می شود و با پم ، زنی زیبا اما از نظر عاطفی ناپایدار که از الکل و اعتیاد به مواد مخدر رنج می برد ، ازدواج می کند. در حالی که کریس سخت تلاش می کند یک زندگی عادی و پول داشته باشد ، پام

فیلم بر اساس تجربیات واقعی زندگی یک شاعر به نام "جیمی ساندیاگو باکا" ساخته شده است و بر روی زندگی برادران ناتنی "پاکو" و "کروز" و پسر عمویشان "میکلو" تمرکز دارد...

این اثر نگاهی کنایه آمیز به مفهوم زندگی می‎اندازد...

امریکا، قرن بیست و یکم. برای جلوگیری از افزایش جمعیت، قانونی اجرا می شود که بر طبق آن هر زن فقط حق به دنیا آوردن یک فرزند را دارد. «جان برنیک» (لامبر) و همسرش «کارن» (لاکلین)، که پس از مرگ فرزند اولش اینک برای بار دوم باردار شده، قصد فرار از مرز را دارند، اما دستگیر می شوند. «کارن» می گریزد و «برنیک» به سی و یک سال زندان در قلعه ای مدرن محکوم می شود.