هنگامی که یک مرد مرموز در یک شهر کوچک ظاهر می شود ، معجزات غیرقابل توضیح شروع می شود و زندگی هر کسی را که ملاقات می کند تغییر می دهد...

فیلم یک روز از زندگی زنی عزادار و دوازده فردی که به او در فراموشی غمش کمک می کنند را دنبال می کند…

شرح وقایع زندگی "لنا بیکر"، اولین زنی میباشد که به جرم قتل کارفرمایش که او را وادار به بردگی کرده بود، به اعدام شدن با صندلی برقی در جورجیا ختم شد ...

«ادوارد کول» (نیکلسن) و «کارتر چمبرز» (فریمن) هر دو بیمارانی سرطانی هستند که ماه های آخر عمرشان را در بیمارستان طی می کنند. آن دو تصمیم می گیرند که از بیمارستان فرار کنند و به تمام آرزوهای شان جامه ی عمل بپوشاند...

برخوردهای قومی، نژادی و طبقاتی، تعدادی از اهالی لس آنجلس را رودرروی یک دیگر قرار می دهد...

یک معلم متکبر به عنوان مدیر به مدرسه ای که قبلا از آنجا اخراج شده بود باز می گردد و در نهایت او موفق می شود اما روشهای غیرمتعارفش موجب درگیر شدنش با مقامات شهر می شود...

بعد از اینکه خواهر کوچک دیوید میمیرد وضعیت زندگی خانوادگیشان رو به زوال میرود و پرستاری بنام کارلا بعنوان مستخدم وارد زندگیش میشود و ...

"آرلو" ترفیع گرفته که به آیداهو برود و از آنجایی که برایش مثل یک رویاست قبول می کند. اما بزودی در میابد که این نقل مکان مشکلاتی برایش به بار آورده است...

زمانی که "جی.سی ویت" از اقوام دور خود ، کودکی را به ارث می برد و مجبور به نگهداری از او میشود، زندگیِ فوق العاده اش به آشوبی کشیده می شود...

«ستوان ورجیل تیبز» (پواتیه) از اراده پلیس سن فرانسیسکو، عازم بازگشت به خانه، نزد همسرش، «والری» (مک‌نر) و دو فرزندش است که تلفنی خبر قتل دختری را به او می‌دهند و این که «پدر لوگان شارپ» (لندا) - یک کشیش محلی و از مبارزان حقوق اقلیت‌ها - هنگام خروج از خانه دختر دیده شده است. در بازجوئی، «شارپ» می‌گوید که از آپارتمان بازدید کرده تنها به این دلیل که دخترک از مریدانش بوده است. «تیبز» و همکارش، «کِنِر» (شاینر) در تحقیقات بعدی، به مظنونان دیگری می‌رسند که...