قرن هفدهم،ژاپن."اوسان" با "ایشون" طومار سازی ثروتمند ازدواج کرده است.وقتی "اوسان" به اشتباه متهم به داشتن رابطه با بهترین کارگرشان "موهی" می شود؛آن دو به شهر فرار می کنند."ایشون" به مردان خود دستور می دهد آنها را پیدا کرده و از هم جدا کنند...

خانواده ای برای دخترشان شخصی را انتخاب میکنند ولی به طور غیر منتظره ای مشخص میشود دختر برای خود برنامه هایی دارد.

"موروکامی"کارآگاه جوان دایره جنایی در اتوبوسی مورد سرقت قرار گرفته و اسلحه اش را از دست می دهد . او که سرافکنده و خشمگین است تلاش میکند اسلحه اش را پیدا کند تا اینکه توسط کارآگاهی با تجربه و مسن به نام "ساتو" راهنمایی و کمک میشود...

"سوگاتا" برگشته تا در مبارزه ای با حریف غربی، خود را به عنوان یک استاد جودو اثبات کند...

در زمان جنگ جهانی دوم،مدیریت یک شرکت تولید لنز برای سلاحها ، از کارگران خود میخواهد تولید را در طول چهار ماه بالا ببرند . هدف افزایش تولید برای کارگران مرد تا 100درصد و برای کارگران زن از 50 به 70 درصد است...

"سوگاتا" مردی جوان است که تلاش می کند تکنیکها و معنای جودو را بیاموزد و در این مسیر معنای زندگی خود را نیز درک کند...