« هوگو ز. هکنبوش » ( گروچو ) پزشک معالج اسب ‏ها به اصرار خانم « آپجان » ( دومونت ) ، زنى مرفه اما وسواسى ، سرپرستى آسایشگاه بزرگى را به عهده مى ‏گیرد که مالکش ، « جودى » ( اوسالى ون ) براى پرداخت بدهى ‏هایش مشکل دارد.

« جیکى رابینوویتس » ( جالسن ) آرزو دارد که در برودوى خواننده‏ ى جاز بشود، اما پدرش ( اولند ) که سردسته ‏ى گروه خوانندگان کنیسه است، اصرار دارد که « جیکى » جاى او را بگیرد. عاقبت « جیکى » با نام « جک رابین » در یکى از نمایش‏هاى برودوى ظاهر مى ‏شود.

"راجر باند" پس از صحبت بیش از اندازه با مهمانان ، برای همیشه از گروهش اخراج می شود. وقتی او عاشق زنی برزیلی می شود، همه چیز برای او واقعی به نظر می رسد و...