شارلوت و آلیس علی‌رغم تفاوت هایشان در طبقات اجتماعی، سالهاست دوستان صمیمی هم هستند. اما زمانی که تنش‌ها میان خانواده های انها بالا میگیرد، تصمیم برآن میشود که این دو خانواده با هم به مسافرت بروند و...

دالوت، مینه سوتای شمالی، دهه ی 1920. «داج کانلی» (کلونی) کاپیتان پا به سن گذاشته ی یک تیم فوتبال امریکایی است که به دلیل مشکلات مالی در شرف از هم پاشیده شدن است. «داج» برای نجات تیم، ستاره ی جدید فوتبال، «بولت رادفورد» (کراسینسکی) را به خدمت می گیرد که اضافه بر قابلیت های ورزشی ظاهرا سابقه ای هم به عنوان قهرمان جنگ جهانی اول دارد. خیلی زود «کانلی» و «رادرفورد» به خبرنگاری به نام «لکسی لیتلتن» (زلوگر) نظر پیدا می کنند. حالا «کانلی» باید هم «لکسی» را به دست آورد و هم تیم را حفظ کند...

پس از توفانی خطرناک در شهرمین، ابری از مه شهر را احاطه می کند.گروهی از مردم در سوپر مارکت محلی گیر می افتند که در میان آنان، «دیوید دریتن» (جین) و پسر پنج ساله اش هستند. مردم خیلی زود متوجه می شوند که در میان این مه موجودات ترسناک غیر زمینی زندگی می کنند....

هنگامی که یک غول رپ از آتلانتا سعی می کند به یک باشگاه محافظه کار در کارولیناس بپیوندد ، با مخالفت شدید رئیس هیئت مدیره روبرو می شود - اما او و اطرافیانش نمی توانند از پس آن برآیند...

در نوامبر سال 1970 تمامی تیم فوتبال بهمراه مربیان دانشگاه مارشال در یک سانحه ی هوایی جان باختند. در بهار همان سال به مربیگری “نیت رافن”، بازیکنی که بخاطر مریضی اش پرواز مرگبار را از دست داده بود دانشجویان برای متقاعد کردن شورای حکام، متحد شدند. رئیس دانشگاه”دان دد من” می بایست مربی جدیدی را پیدا کند و بعد از آن می بایست بازیکنان جدیدی را بیابد...

یک سلاح خطرناک شیمیایی زیستی وقتی به 50 درجه فارنهایت برسد، اتفاق بدی می‌افتد و در این میان 2 مرد در تلاشند تا جلوی این اتفاق را بگیرند…

کهنه سرباز جنگ ویتنام، استفان سیمونز باید با جنگی بین پسرش و دوستانش مواجه شود.

یک وکیل جوان در یک شرکت حقوق معتبر شروع به کار می کند، اما بعد از اتفاقاتی در میابد که در این شرکت نیمه ای تاریک و شیطانی وجود دارد که او از وجود آن خبر نداشته است...

دو برادر و رقیب جنگ بر سر ارتقاء کشتی مرحوم پدرشان ، برای جلب توجه ملی در شهر کوچک گرجستان...

هر کدام از اعضای گروه "دووم پاترول" از حوادث وحشتناکی که به آنها توانایی‌های ابر انسانی اعطا کرده، رنج برده‌اند؛ حوادثی که در ازای توانایی‌های ابر انسانی، ظاهری زشت و بد شکل به آنها داده است. اعضای این تیم که هر کدام سختی‌های زیادی را تحمل کردند و به نوعی زیر پا له شده بودند، توانستند از طریق "چیف"، هدف زندگی‌شان را پیدا کنند.