"ساشا" (فومچنکو) به همراه مادر و خواهرش در یک خانه قدیمی در مسکو زندگی می کنند. وی در حال یادگیری ساز ویولن است و به همین خاطر هر روز صبح به طرف مدرسه موسیقی حرکت می کند و از بچه های دیگر که وی را مورد اذیت و آزار قرار می دهند دوری می نماید. در این بین روزی با "سرگی" آشنا می شود و...

داستان مردی که حافظه خود را در طول جنگ جهانی اول از دست می دهد، 10 سال پس از انقلاب روسیه آن را دوباره به دست می آورد و به خانه ای جدید و بیگانه در سن پترزبورگ بازمی گردد.