دختر جوانی از این کشور به مسکو می آید ، او می خواهد وارد دانشگاه شود ، اما خیلی دیر است ... به هر حال ، او تسلیم نمی شود و همه کارها را می کند تا جلسه ای با رئیس داشته باشد و برای او آواز بخواند.

در زمان جنگ جهانی دوم،"آلیوشا" سربازی 19 ساله به دلیل اقدامات شجاعانه در خط مقدم جبهه مدال شجاعت دریافت می کند. پس از دریافت این مدال وی برای دیدن مادرش و تعمیر سقف خانه تقاضای چند روز مرخصی می کند. در قطار او با "شورا" آشنا می گردد و پس از چند روز آن دو عاشق یکدیگر می شوند ...