مردم عادی در مواجهه با جنون شجاعت فوق العاده ای پیدا می کنند. در 13 تا 14 نوامبر 1990، دیوانگی به آراموآنا، یک شهر ساحلی کوچک نیوزلند، به شکل یک مرد مسلح تنها با یک تفنگ نیمه اتوماتیک پرقدرت آمد. هنگامی که او قربانیان خود را تعقیب می کرد، ساکنان وحشت زده و گیج به مدت 24 ساعت به دام افتادند، در حالی که تعداد انگشت شماری از پلیس های محلی که منابع کافی نداشتند و سلاح نداشتند، جان خود را در تلاش برای یافتن او و نجات بازماندگان به خطر انداختند. بر اساس وقایع واقعی.

مورای کارآگاه جوان و جاه طلب برای حل یک پرونده قتل به شهری بدنام " کوئینز تون " فرستاده میشود و زندگی حرفه ای او به حل این پرونده بستگی دارد .

یک زن که کارآگاه خصوصی است و در کارش حرفه ای میباشد یک تصادف مرگبار با ماشین میکند و زنده می ماند ولی متوجه میشود که کم کم دارد حافظه اش را از دست میدهد و ....

داستان سریال در مورد دو نفر به نام های "لولا" و "چلسی" میباشد که کاملا با هم غریبه اند. و حالا مظنون های یک قتل هستند...