ژان در حیاط زایمان در مارسی کار می کند. او شبانه روز با همکارانش برای حمایت از مادران و نوزادانشان مبارزه می کند.

آرنود یک جوان 25 ساله است که به عنوان دستیار مدیر ارتباطات وارد ستاد انتخاباتی یک نامزد ریاست جمهوری فرانسه میشود و ...

اسماعیل نامزد جولی ، با او زندگی می کند . "جولی" و همکارش او را برای ملحق شدن به خودشان دعوت می کند . آنها با هم در خیابانهای پاریس قدم می زنند و خوش می گذرانند . اما مرگ به سراغشان می آید و ...

هنگامی که " آنا " به همراه خانواده اش برای تعطیلات به خانه خود می روند ، متوجه میشوند که آن خانه توسط غریبه هایی اشغال شده است و …

فرانسوا پرین روزنامه نگاری است که اخبار را در رادیو RTL می خواند. تنها "تفریح" او همسایه آفریقایی اش است که هر از گاهی او را مسخره می کند. یک روز عصر، فرانسوا حوصله اش سر رفته و تصمیم می گیرد با یک شماره تلفن تصادفی تماس بگیرد. او کریستین را وارد خط می کند، یک داروساز قدیمی مدرسه، که در گذاشتن تلفن تردید دارد و بازی اغواگری را با «آقای ایکس» جذاب انجام می دهد. پس از یک قرار ملاقات از دست رفته، با تظاهر به اینکه خبرنگار مهمی است، به دنبال شرکت او می‌رود، در حالی که مدام با او تماس می‌گیرد و تظاهر می‌کند که نویسنده‌ای مشهور است تا او را به خاطر شغل کوچکش ناامید نکند. در این میان، کریستین باید زندگی خانوادگی خود را مرتب کند، اما مهمتر از همه دوستانش که کمی بیش از حد فضول هستند...