یک جوان 22 ساله آمار، بیک، در یک سفر جاده ای به شهر نیویورک با این امید که یکی از بزرگترین ستاره های تنیس جهان را متقاعد کند که بتواند به او کمک کند تا چالش برانگیزترین رقیب خود را در قهرمانی آینده شکست دهد، عازم یک سفر جاده ای به شهر نیویورک می شود...

مستندی که بخش هایی از آنرا کمدین های استند آپ تشکیل می دهند و سری به سالن تئاتر شهر بروکلین میزنیم ....

دو پدر و مادر تلاش می کنند مشکلات مالی فزاینده خود را از دختر و حلقه اجتماعی خود از طریق محله پیچیده مخفی کنند ...

داستان روزنامه نگاران نیویورک سیتی ، جیمی برسلین و پیت هامیل در زمان خود به عنوان صدای نیویورک لوس شده است...

گوردن (کالین کویین) به دو دخترش، اِمی و کیم، می گوید که در حال جدا شدن از مادرشان می باشد. گوردن سعی می کند به دو دختر کوچکش این موضوع را تفهیم کند که جدایی اش از مادر بچه ها به این دلیل هست که تک همسری معنی ندارد و آدمها باید در ارتباطاتتشان آزاد باشند و به یک نفر بسنده نکنند! حال سالها از آن جریان می گذرد و اِمی (اِمی شومر) تبدیل به نویسنده جوانی شده که به اعتقادات پدرش پایبند مانده است. اِمی مشروبات الکلی زیادی مصرف می کند و با افراد زیادی وارد رابطه می شود اما هرگز به رابطه پایبند نمی ماند و سراغ فرد دیگری می رود. با اینحال وی با یک دکتر جذاب به نام آرون (بیل هیدر) آشنا می شود که باعث برهم ریختن معادلات ذهنی اش درباره عشق می شود و...

ماجرای چگونگی بوجود آمدن قانون اساسی ایالات متحده و تاثیری که بر زندگی آمریکایی ها گذاشت .

پس از اتفاقات بی نظیری که در سه ماه تابستان نصیب لِنی ( آدام سندلر ) شد، وی تصمیم میگیرد خانواده اش را به شهر زادگاهش بفرستند تا در آنجا زندگی کرده و به همراه دوستان دوران کودکی اش زندگی را ادامه دهند اما مشکلات...

«قصه ی فیلم آدم بزرگ ها درباره پنج مرد میانسال است که سی و دو سال پیش، یعنی در سال 1978،با تیم بستکتبال دبیرستانی شان پیروز شدند و حالا به مناسبتی دور هم گرد آمده اند تا یاد خوش ایام گذشته را گرامی بدارند. انگیزه ی این تجدید دیدار درگذشت مربی تیم بستکتبال مدرسه است. این پنج دوست پس از شرکت در مراسم تدفین و ترحیم مربی شان، به همان منطقه ی خوش آب و هوایی آمده اند که سی و سه سال قبل جشن پیروزی تیم شان را در آنجا برگزار کرده بودند.

ماجرای دو مرد احمق که برای گذراندن وقت خود به تفریحگاه ها و رقـاصخانه های شبانه می روند تا بتوانند شب و روزشان را بنحوی سپری کنند. آن ها تصمیم دارند در معروف ترین باشگاه شبانه شهر، یعنی راکسبری،‌ عضو شوند...

نیویورک. «جک هولدن» (دانسن) که ناچار است برای بازی در یک فیلم تلویزیونی به ترکیه برود، به دوستان هم خانه اش، «پیتر میچل» (سلک)، آرشیتکت و «مایکل کلام» (گاتنبرگ)، تصویرگر داستان های مصور، سفارش می کند مواظب بسته ای باشند که خیلی زود برایش خواهد رسید. روز بعد، دختر بچه ی نوزادی به نام «مری» را در یک کالسکه و هم راه با یک یادداشت به آن دو تحویل می دهند...