آلمان، سال 1918. »برونو استاکل« که تازه دوره ی خلبانی را تمام کرده ، آرزوی دریافت نشان ( ماکس آبی ) ، بالاترین نشان افتخار خلبانان جنگی را در سر می پروراند...

"خانم مارپل" تنها عضو هیئت منصفه است که به بیگناهی یک متهم به قتل باور دارد.او به یک گروه نمایشی می پیوندد تا قتل واقعی را پیدا کند...

خانم مارپل ، عضو هئیت اجرایی یک گروه کشتیران می شود . اما یکی از همکارانش مسموم شده و افسران دیگر یکی پس از دیگری به قتل می رسند.

جنگ جهانى دوم، سال 1944. » ژنرال دوایت د. آیزنهاور « ( گریس ) تصمیمى حیاتى مى ‏گیرد که نیروهاى متفقین در ششم ژوئن به اروپا حمله کنند...

خانم مارپل از پنجره‌ی یک قطار در حال گذر شاهد یک قتل میشود ، پلیس حرفش را به خاطر کهولت سن قبول نمیکند در حالی که هیچ سرنخی از وقوع ماجرا در دسترس نیست...