خانواده خان که اکنون بسیار ضعیف شده، به مبارزه برای بقا ادامه می دهد. ساجد، جوان‌ترین خان، در بحران بلوغ عمیق تحت تهاجم شدید هم به خاطر اصرار ظالمانه پدرش بر سنت پاکستانی و هم از قلدرهای خشن در حیاط مدرسه است. بنابراین، در آخرین تلاش ناامیدانه برای «محل کردن او»، پدرش تصمیم می‌گیرد او را نزد خانم خان شماره 1 و خانواده در پنجاب، همسر و دخترانی که 35 سال قبل رها کرده بود، ببرد.

در یک شهر باستانی در دهلی ، یک آمریکایی که در هند متولد شده است ، زمانی که درباره خودش و ریشه‌اش می‌فهمد ، درگیر یک سفر درونی غیرمنتظره می‌شود ...

یک داستان کمیک درباره هپی سینگ، یک روستایی پنجابی که یک سری ماجراهای ناگوار را پشت سر می گذارد و در نهایت پادشاه دنیای اموات استرالیا می شود.

ویجی توسط یک افسر پلیس استخدام می شود تا خود را به عنوان دان شبیه خود، رهبر یک باند بین المللی قاچاقچی، نشان دهد. وقتی افسر کشته می‌شود و ویجی به حال خودش رها می‌شود، همه چیز خراب می‌شود.

آقای کاپور که پس از فوت پسرش با عروسش همچون دختر خود رفتار میکند او دوست دارد عروس خود را خوشبخت ببیند و تصمیم میگیرد روی همه سنت ها پا بگذارد و عروسش را به ازدواج با مرد دیگری در آورد که ...

زن انگلیسی جوانی برای ساخت فیلم مستندی درباره استقلال هند، راهی این کشور می شود و در این بین با 5 مرد جوان همراه می شود...

یک مرد بالغ بی هدف، بیکار و غیرمسئول به ارتش می پیوندد و تبدیل به یک قهرمان میدان نبرد می شود.

این فیلم به دنیای زیرزمینی خلافکاران شهر بمبئی اشاره دارد و دو پلیس فاسد و شخصی بنام جهانگیرخان که امور را اداره میکند و ....

فیلم داستانی عاشقانه در آینده ای نزدیک است که شهرها به سختی کنترل میشوند و تنها راه دسترسی از طریق ایست بازرسی میباشد .مردم فقط در صورتی می توانند سفر کنند که دارای مجوز سفر باشند. در خارج شهر بیابان همه جا را فرا گرفته است...

یک پلیس اخراجی بدنبال جستجو برای یک مجرم، از کالیاری سر رد می‌آورد، جایی که او عاشق دختر یک تاجر موفق هندی می‌شود که مدتی طول می‌کشد تا او را به عنوان دامادش قبول کند.