مهاجری جوان اهل اوکراین ، به طور غیرقانونی از اینترنت کسب درآمد می‌کند و از این راه از نظر مالی هوای خانواده‌اش را دارد تا اینکه درگیر یک ماجرای جنایی می‌شود و…

داستان در مورد پسربچه ای 5 ساله و با روحیه بنام "جک" می باشد که مادر دلسوزش از او مراقبت می کند. مثل تمام مادرهای مهربان دیگر، مادر جک هم خودش را وقف جک می کند تا او خوشحال و در امان باشد. اما زندگی آنها معمولی نیست، آنها درون مکانی محبوس شده اند که آن را "اتاق" می نامند. تا اینکه سرانجام حس کنجکاوی جک، مادر را مجبور می کند که ریسک کند از آنجا فرار کنند و دنیای بیرون را ببینند...

یک پزشک هندی به امید شروع زندگی جدید به کانادا مهاجرت می کند ، اما بوروکراسی او را به عنوان راننده تاکسی محدود می کند. هنگامی که او نمی تواند تمایل خود به طبابت را سرکوب کند ، درمان غیرقانونی بیماران را از دوران جنینی آغاز می کند

الکس مورفی پلیس وظیفه شناسی است که در حین انجام یک ماموریت تا آستانه مرگ پیش میرود. دانشمندان با همکاری اداره پلیس، با انجام یک عمل جراحی بی نظیر مانع از مرگ وی شده و بخش اعظم بدن وی را با کمک آهن آلات مرمت میکنند. آلکس مورفی پس از بهبودی، تبدیل به موجودی نیمه روبات میشود که به «پلیس آهنی» مشهور میگردد…

بروس وین به قتل می رسد و پسر خوانده اش با فرزندان دشمنان بتمن اتحاد برقرار می کند. با خطرناک تر شدن شهر، این فراریان نامتناسب به نسل بعدی ناجیان آن تبدیل خواهند شد که به نام Gotham K...

داستان این سریال در مورد قتل هایی در یک خانواده بوستونی است. یکی از اعضای خانواده در مورد این موضوع متهم است و بقیه اعضا به چشم دیگری وی را نگاه می کنند...

موضوع این سریال در مورد گروهی از پلیسان و متخصصان مبارزه با جنایت گران و مبارزه با بحران های روانی است که...

سریال روایت «مایک» جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند، هر قسمت از سریال اتفاقاتی که برای این دو رخ می دهد را به نمایش می گذارد...

داستان سریال از جایی شروع میشه که ما می بینیم نیکیتا سه سال هست از سازمان خودش فرار کرده سازمانی که اون رو تو جوونی گرفته بهش اموزش های نظامی داده و تبدیل به یه ادمکش حرفه ایش کرده اما نیکیتا عاشق یه غیر نظامی میشه سازمان (که ما اون رو به اسم واحد می شناسیم) نامزد نیکیتا (دنیل ) رو میکشه و این قتل رو یه تصادف جلوه میده حالا نیکیتا از فرارش سه سال گذشته اما به دلایلی که خودتون در سریال خواهید دید برمی گرده و می خواد واحد رو از بین ببره و راز اونا رو آشکار کنه ...

کارآگاه سابق پلیس آدریان مانک که دچار اختلال و وسواس از قتل همسرش شده و در حال حاضر در مرخصی روانی از اداره پلیس سان فرانسیسکو قرار داره ، توسط دوستان خود و به کمک پرستارش سعی میکنه رئیس سابقشو متقاعد کنه که به او اجازه بده که به اداره پلیس برگرده تا بتونه با استفاده از حافظه قوی و توانایی های شگفت انگیزش پی به ماجرای قتل همسرش ببره و...