دلالی در تگزاس بنام ویلر که از کله گنده های شهر بوده به بی پولی میخورد و برای درآوردن یک و نیم ملیون دلار به نیویورک میرود .

جک یک بازرس راه آهن میباشد که با خانواده اش در تگزاس زندگی می‌کند. این خانواده اخلاقهای خاصی دارند، به طوری که هر چیزی در اطرافشان مطابق میل‌شان نباشد یا تغییر می دهند و یا میخرند…

وظیفه ی ناخوشایندی به یک روانشناس زندان محول می شود تا به یک سرباز نازی که دچار اختلال شخصیت می باشد و به جرم فتنه انگیزی متهم شده، کمک کند...

آلاباما، سال 1932. وکیلى به نام » آتیکوس فینچ « ( پک ) با وجود اعتراض مردم شهر، دفاع از مرد سیاه‏پوستى به نام » تام رابینسن « ( پیترز ) را که متهم به هتک حرمت دخترى سفیدپوست به نام » مایلا یوئل « ( ویلکا کس ) است، قبول مى ‏کند...

داستان فیلم درباره زندگی یک رقاص به نام "گیپسی رز لی" و مادر پرخاشگرش ، "ماما رز" می باشد ...

سال 1948. » دان هیوود « ( تریسى ) قاضى آمریکایى به نورمبرگ آلمان مى ‏رود تا تعدادى از جنایتکاران جنگى نازى را محاکمه کند. » تد لاوسن « ( ویدمارک)، سرهنگ ارتش، دادستان است و » هانس رولف « ( شل ) وظیفه‏ ى دفاع از متهمان را به عهده دارد...

دو دوست، » کارن « ( هپبرن ) و » مارتا « ( مک‏لین ) که مدرسه‏ ى دخترانه ‏اى را در شهرستانى اداره مى ‏کنند، متهم به داشتن رابطه با یکدیگر مى ‏شوند...

» المرگنترى « ( لنکستر )، فرصت ‏طلب دوره‏ گرد و دائم‏ الخمرى است که با تفسیرهاى خاص مذهبى ‏اش، عوام را به خود جلب مى ‏کند و پول در مى ‏آورد. او با » خواهر شارون فالکونر « ( سیمونز )، زنى پاک‏دل آشنا مى‏ شود و آن دو به اتفاق ثروت و شهرت بسیارى کسب مى‏ کنند...

عده ‏اى کهنه سرباز آمریکایى به رهبرى « دانى اوشن » ( سیناترا ) تصمیم مى ‏گیرند که از آموخته‏ هاى نظامیشان استفاده کنند و هم زمان، در شب سال نو، به پنج کازینوى لاس‏ و گاس دستبرد بزنند...

یک زن متاهل با کمک دوستش، شوهر ستمگرش را به قتل می رساند. پس از این اتفاق این زن و دوستش هدف فردی قرار می گیرند که از جنایتشان آگاهی دارد...