"اتسوکو" پس از مرگ همسرش به خانه پدر و مادر همسرش نقل مکان می کند. پس از مدتی او به پدر همسر سابقش علاقه مند می شود و...

در طول جنگ جهانی دوم، قلب انسانی را از آزمایشگاهی در اروپا می گیرند و در آزمایشگاهی در ژاپن نگهداری میکنند تا اینکه در معرض تشعشعات بمباران هیروشیما قرار می گیرد ...

» گوندو « ( میفونه ) مدیر تولید یک کمپانى کفش ‏سازى است. فرزند » گوندو « را مى ‏ربایند و در قبالش تقاضاى پول هنگفتى مى ‏کنند؛ اما خیلى زود معلوم مى ‏شود که به اشتباه فرزند راننده‏ ى » گوندو « را ربوده ‏اند...

بیوه ی پیری برای تنها دخترش یک ازدواج ترتیب می دهد.

در زمان جنگ جهانی دوم، "کاجی" (ناکادای) یک مرد صلح طلب به همراه همسرش "میچیکو" (آراتاما) به دهکده ای سفر می کند تا به عنوان یک ناظر در معدن آهن آن منطقه کار کند و به همین دلیل به ارتش اعزام نشود. هنگامی که پلیس ارتش ششصد اسیر اهل چین را برای کار به معدن می فرستد "کاجی" با رهبر آنان صحبت می کند تا بتوانند خوشان را کنترل کنند ولی روش های او سیستم فاسد و نادرست آنجا را ناراحت می کند و ...

« هیرایاما » ى بازرگان ( سابورى ) و همسرش ، « کیوکو » ( تاناکا ) ، دو دختر دم‏بخت دارند . ناگهان « ستسوکو » ( آریما ) ، دختر « هیرایاما » اعلام می‏کند که با مرد جوانى که پدرش ندیده ، ازدواج خواهد کرد و به این ترتیب نقشه‏ هاى خانواده را براى یک ازدواج از پیش ترتیب یافته برهم میزند .

« سردار واشیزو » ( میفونه ) و دوستش ، « سردار میکى » ( چیاکى ) ، پس از پیروزى در جنگ ، در جنگل گم مى ‏شوند و جادوگرى را مى ‏بینند که پیش‏گویى مى ‏کند « واشیزو » به حکومت خواهد رسید ، اما ورثه‏ ى « میکى » جانشینش مى ‏شوند . خیلى زود « واشیزو » ابتدا پادشاه و بعد « میکى » را مى ‏کشد .

دو خواهر متوجه میشوند مادری دارند که سال ها پیش آن ها را رها کرده ، اما خواهر کوچکتر نمیتواند این حقیقت را بپذیرد که در کودکی رها شده و ...

"کیچی ناکاجیما" کارخانه داری ژاپنی است که دچار ترس زیادی از جنگ هسته ای می شود.این اتفاق موجب تاثیر گذاشتن بر روی زندگی و خانواده اش می شود...

داستان 1: "شب سیزدهم". سکی نیمه شب به خانه پدر و مادرش می اید و...