زنی زییا که از دست همسر و معشوق خود خسته شده است ، در راه بازگشت به خانه با یک مرد جوان که به او در تعمیر خودرویش کمک می کند آشنا شده و...

"آنتونی" و "آنتوانت" زوجی از طبقه کارگر رویای زندگی بهتری را در سر دارند. در میان توجه مداوم مردان بویژه "آقای رولاند"، "آنتوانت" یک بلیط بخت آزمایی برنده خریداری می کند. اما وقتی "آنتوان" از سر فقر بلیط بختشان را از دست می دهد، همه چیز به حال سابق بازمی گردد و...

قسمت‏ اول : بولوار جنایت ، پاریس ، سال 1840. « گارانس » ( آرلتى ) ، زنى اغواگر ، که از بودن با « لاسه‏ نر » ( هران ) دل‏زده شده ، توجه « دوبورو » ( بارو ) ، بازیگر تیاتر ، را به خود جلب مى‏ کند. قسمت دوم : مرد سفیدپوش. پاریس ، سال 1847. « دوبورو » به بازیگرى مشهور بدل شده و پس از ازدواج با « ناتالى » ( کازارس ) صاحب پسرى شده است. اما « گارانس » که به تازگى از سفر بازگشته ، مخفیانه به دیدن « دوبورو » مى‏ رود.

در یک تعطیلى آخر هفته در ویلاى بیرون شهر « روبر دو لا شنیه » ( دالیو ) ، شبکه‏ اى پیچیده از رابطه ‏هاى پنهان و عشق‏ هاى مکتوم برملا مى ‏شود و نظم ظاهرى اولیه جایش را آرام آرام به حال و هواى آشفته ‏اى مى ‏دهد که در آن شخصیت‏ها بى توجه به قواعد بازى سر در پى دل‏بستگى ‏هایشان مى گذارند.

« پپه » ( گابن ) ، گنگستر پاریسى در محله ‏ى کازباى الجزیره پناه گرفته است و با گروهش به سرقت‏هایش ادامه مى ‏دهد. تا این که زنى ( نورو ) وارد زندگى « پپه » مى ‏شود.

زن و مردی عاشقانه یکدیگر را دوست دارند .اما اقدام آن دو برای رسیدن به هم از سمت خانواده، کلیسا و جامعه مورد پذیرش قرار نمی گیرد و...

"پروفسور هنری فاوست" بعد از پنجاه سال به عنوان یک کیمیاگر بازنشسته میشود اما هیچ چیز درباره رازهای طبیعیت نمی داند.در این بین خدمتکار "لوسیفر" در مقابلش ظاهر شده و به او جوانی و یک زندگی جدید می دهد.اما با این جوانی علاقه او از علم به سمت زنان می رود و...