فیلم، نگاهی به زندگی ابن سینا، طبیب نامدار ایرانی، در دوره شکوه علم پزشکی در ایران می‌پردازد که می‌توان از تاسیس اولین بیمارستان جهان، اولین مدرسه پزشکی، اولین عمل آب مروارید چشم و اولین عمل آپاندیس به عنوام مهمترین اتفاقات آن عصر اشاره کرد.

خانواده خان که اکنون بسیار ضعیف شده، به مبارزه برای بقا ادامه می دهد. ساجد، جوان‌ترین خان، در بحران بلوغ عمیق تحت تهاجم شدید هم به خاطر اصرار ظالمانه پدرش بر سنت پاکستانی و هم از قلدرهای خشن در حیاط مدرسه است. بنابراین، در آخرین تلاش ناامیدانه برای «محل کردن او»، پدرش تصمیم می‌گیرد او را نزد خانم خان شماره 1 و خانواده در پنجاب، همسر و دخترانی که 35 سال قبل رها کرده بود، ببرد.

فیلم داستانی عاشقانه در آینده ای نزدیک است که شهرها به سختی کنترل میشوند و تنها راه دسترسی از طریق ایست بازرسی میباشد .مردم فقط در صورتی می توانند سفر کنند که دارای مجوز سفر باشند. در خارج شهر بیابان همه جا را فرا گرفته است...

انگلستان، در اوایل سال 1970. مالک یک ماهی فروشی بنام جورج خان که مردی پاکستانی است انتظار دارد خانواده اش هم راه اسلام را در پیش بگیرند. اما فرزندانش با او مخالف هستند و از قوانینی که او وضع می‌کند سرپیچی می کنند...

داستان حول زندگی یک پلیس ایتالیایی میچرخه که بدنبال پرونده‌ای میره و زندگی شخصی خودش رو هم نشون میده و تقریباً تمام وقت سریال روی شخصیت اصلی میگذره. و اینکه داستان سریال توی ایتالیا میگذره اما دیالوگ‌ها همه انگلیسیه.مثل بیشتر سریال های بریتیش در این ژانر بعضی صحنه‌ها یکم خسته کننده‌ست اما صحنه‌های جالب و دنبال کننده زیادی هم داشت.خود zen هم که Rufus Sewell نقشش رو بازی می‌کنه شخصیت خیلی جالبی داره و بیشتر جذابیت سریال همین خاصیتشه. درکل نمیشه این سریال رو مثلاً با سریالی مثل شرلوک که تابستون سال پیش پخش شد مقایسه کرد اما باز در ژانر خودش سریال جذاب و خوبیه…