هرکول پسر زئوس، نه انسان است و نه از خدایان. او خانواده اش را از دست می دهد و سال ها رنج و سختی می کشد، و بعد از آن به خدایان پشت می کند و می فهمد تنها با ریختن خون در جنگ می تواند به آرامش برسد...

ظهور و سقوط بازیگر ، فردیناند ماریان ، که این فرصت را می یابد و در فیلم ضد یهودی Jud Süß (1940) بازی می کند.

یک تک تیر انداز سابق نیروی دریایی به یک ماموریت برای از بین بردن ژنرالی صربستانی که مسئول جنایات بسیاری است اعزام می شود.همکار او در این ماموریت مجرمی میباشد که به اعدام محکوم شده و شانس این را پیدا کرده است که آزادی اش را بدست بیاورد...

این فیلم در دهه ی 30 بوداپست اتفاق می افتد. لزلو که صاحب یک رستوران میباشد ، آندریاس را استخدام می کند تا در رستورانش پیانو بنوازد. پس از مدتی آندریاس عاشق پیشخدمت زیبای آن رستوران می شود؛ ایلونایی که الهام بخش آندریاس، برای ساخت تنها قطعه موسیقی اش می شود. همه اینهادر حالی میباشد که لزلو نیز عاشق ایلوناست و با او رابطه ی دوستانه و عاشقانه ای دارد…

داستان این مینی‌سریال به نوعی بررسی فعالیت‌های سازمان سیا در یک دوره 40 ساله، یعنی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است ...