«جوفاکس» (هنکس) و «کاتلین کلی» (رایان) در نزدیکی هم در وست ساید نیویورک زندگی و کار می کنند. این دوکتاب فروشی هایی رقیب، حدودا در مجاورت هم در یک خیابان دارند. اما بدون آن که هم دیگر را دیده باشند، از طریق «چت» «ای میل» مراوده دارند و به یکدیگر علاقه مند شده اند...

در اواخر قرن نوزدهم، "اندرو" و "ورونیکا" برای اولین بار در آمریکا با هم آشنا می شوند. آنها در ابتدا از هم متنفر می شوند اما بعدها "اندرو" مجبور می شود "ورونیکا" را در فروشگاه موسیقی خود استخدام کند و...

« آلفرد کرالیک » ( استوارت ) که در یک مغازه‏ى فروش کالاهاى چرمى در بوداپست کار مى‏ کند ، با دختر رؤیاهایش که هرگز او را ملاقات نکرده است ، مکاتبات لطیف و شاعرانه‏اى دارد ، غافل از آن که این دختر ، « کلارانوواک » ( سولاون ) کارمند تازه استخدام شده ‏ى همان مغازه است.