پائولو، یک ایتالیایی که راننده یک اتوبوس تور پاریس است، به تازگی از عشق واقعی خود که مهماندار هواپیما آلمانی است خواستگاری کرده است ولی وقتی سیسل دختری فرانسوی را که در کنار اتوبوس او ایستاده بود را می بیند همه چیز عوض می شود و…

چارلی ( هیو جکمن ) یک بوکسور حرفه ایی سابق است که اینروزها بجای خودش، رباتها را به رینگ مبارزه می فرستد تا با یکدیگر مبارزه کنند! این نوع مسابقه که از محبوبیت فوق العاده بالایی برخوردار است، مدتهاست که تبدیل به میدانی برای عرض اندام انسانها به وسیله رباتها شده و پیروزی در آن هم مزایای خوبی برای برنده دارد. چارلی که ربات خود را برای مسابقات آماده می کند، ناگهان با پسری 11 ساله مواجه می شود که ادعا می کند پسر واقعی اوست و...

آنا دختر بچه ی کوچکی است که سال ها است با بیماری و سرطان خون مبارزه می کند. خانواده ی او به خاطر بیماریش در حال فروپاشی است و روابط سردی بین پدر و مادرش وجود دارد. اکنون خانواده برای مراقبت و نگه داری از دخترشان یک پرستار استخدام کرده اند و این پرستار با دخترک رابطه ی عاطفی با هم پیدا می کنند که کل خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد…

کارولاینای شمالی. زمان حال. در یک خانه ی سالمندان، پیرمردی، داستان دو عاشق و معشوق جوان را برای یکی از خانم های مقیم آن جا می خواند. معلوم می شود که نام مرد «نوآکلهون» (گارنر) و آن زن، همسرش، «آلی» (رولندز) است که حالا از آلزایمر رنج می برد. «نوآ» حکایت زندگی خودشان را برایش می خواند…

ساوانا، اواخر دهه ی 1920. «رانولف جونو» (دیمن)، گلف باز قدیمی حاضر می شود که بار دیگر به میدان مسابقه بیاید. چند روز پیش از آغاز رقابت ها، مرد مرموزی به نام «باگرونس» (اسمیت) نزد «جونو» می آید و پیشنهاد می کند که چرخ حامل چوب های گلفش را در زمین مسابقه حمل کند. «جونو» می پذیرد و «باگرونس» در مسابقه کمک بسیاری به او می کند...

جوانی (دپ) که خود را «دون خوان» می نامد، می خواهد خودکشی کند. «دکتر جک میکلر» (براندو)، دکتر روان کاو، مأمور می شود او را از خودکشی برحذر دارد. او «دون خوان» را به بیمارستان می برد اما تلاش برای متقاعد کردنش به خوردن دارو بی نتیجه می ماند. در عوض «دون خوان» دکتر را راضی می کند که قصه ی زندگی اش را بشنود...

یک دانشمند عجیب و غریب به دانش آموزی به روش خودش آموزش می دهد در حالی که او به دنبال راهی برای شبیه سازی همسر متوفی خود می گردد.