داستان فیلم در مورد یک مادر شاغل است که در مدرسه وکالت نام نویسی می کند تا بتواند بیگناهی برادرش را که متهم به قتل است ثابت کند...

"دان مک کی"، یک سرایدار معمولی دبیرستان میباشد که پس از فاجعه ای بزرگ که برایش اتفاق می افتد مجبور است تا شهرش را ترک کند. بعد از گذشت 25 سال او دوباره به شهر خود برمیگردد و می خواهد عشق قدیمی اش را ملاقات کند، ولی ...

وقتی "فیلیپ"، عشق حقیقی "ونسا" رابطه اش را با او قطع می کند، "ونسا" با حقیقت روبرو می شود. او برای بدست آوردن عشق خود به دبیرستان می رود، اما اتفاقات بدتری را رقم زده و...

"فرامک گوود" به تازگی همسر خود را از دست داده ، و از کارخانه ای که در آن مشغول به کار بود ، بازنشسته شده است و به تنهایی زندگی می کند. در تابستان او برخلاف دستور پزشک ، تصمیم می گیرد به دیدن چهار فرزند خود در شهرهای مختلف برود و ...

دو کارآگاه کهنه کار شهر نیویورک روی پرونده ای از اعدام های زنجیره ای جنایتکارانی که از عدالت فرار کرده اند کار می کنند.

دختران نونهال ، در روچستر ربوده شده و بعد از تجاوز ، به قتل می رسند. کارآگاه "مگان پیج" طی تحقیقات خود ، تصاویری از دختران کشته شده می بیند. اف بی آی قاتل را به عنوان یک ولگرد طبقه بندی می کند ، اما "مگان" فکر می کند او یک محلی است و...

تروی شوهر سرخ پوست تبار و معتاد به قمار ری ادی، همسر میان سال و دو پسرش تی. جی. و ریکی، را ترک کرده است. ری قادر به پرداخت اقساطی که مرتب در حال افزایش اند، نیست. بنابر این سعی می کند تا تروی را بیابد، اما در سالن قمار محلی با زن غریبه ای مواجه می شود که اتومبیل تروی را در اختیار دارد

یک پسر نوجوان در آرزوی جلب توجه پدر از نظر عاطفی دور خود است.

«مرد جوانی به نام «جان فارلی» (اسکات) وقتی پس از مدت ها به خانه برمی گردد متوجه می شود که مادرش (ساراندون) می خواهد با «آقای وودکاک» (تورنتن) که قبلا معلم ورزش منفور مدرسه اش بوده، ازدواج کند. او برای جلوگیری از این وصلت تمام سعی خود را می کند...

«مایک نورتن» جوان (پیر) که تازه به استخدام پلیس مرزی درآمده، به طور تصادفی کارگر غیرمجاز مکزیکی، «ملکیادس استرادا» (سدیلو) را می کشد. مقام های محلی تصمیم می گیرند حادثه را لاپوشانی و پرونده را مختومه اعلام کنند. اما صاحب کار «ملکیادس»، «پیت پرکینز» (تامی لی جونز)، با هدف اجرای عدالت شخصی، «مایک» را مجبور می کند تا جسد «ملکیادس» را از گور بیرون بکشد و سپس سوار بر اسب هم راه یک دیگر و جسد به سوی مکزیک به راه بیفتند...