امیلی برادفورد»، همسر تاجر موفقی به نام «استیون تیلر» با هنرمندی به نام «دیوید شاه» رابطه برقرار کرده است. «استیون» که از رابطه ی آن دو آگاه میشود درباره ی گذشته ی «دیوید» تحقیق می کند و پنهانی به آپارتمان او میرود و به «دیوید» می گوید از سابقه ی خلافکاری اش مطلع شده ، و سپس به او پیشنهاد می کند «امیلی» را بکشد.

»لیزا« (جونز)، مدل، »سام هندریکس« (زیمبالیست جونیر) عکاس را متقاعد می کند تا عروسکی را مخفیانه ازگمرک فرودگاه بگذراند. »سام« عروسک را با خود به آپارتمانی می برد که آن جا با همسر نابینایش، »سوزی« (هپبرن) زندگی می کند، غافل از این که عروسک پر از محموله ی مواد مخدر گران قیمتی است که »لیزا« می خواهد آن را از چنگ شریکش »روت« (آرکین) درآورد...

یک میلیونر معروف به نام "سیسیل فاکس" ، با الهام گرفتن از نمایش مورد علاقه اش، تصمیم می گیرد تا نقشه ای طراحی و سه تن از معشوقه های سابق خود را با مرگش فریب دهد و...

یک تنیسور حرفه‏ اى بازنشسته به نام « تونى » ( میلاند ) که متوجه رابطه‏ ى همسرش ، « مارگو » ( کلى ) با رمان نویسى جوان به نام « هالیدى » ( کامینگز ) شده ، تصمیم مى ‏گیرد با تهدید هم‏کلاسى سابقش ، یک مجرم سابقه ‏دار به نام « لس گیت » ( داوسن ) و به کمک او همسرش را بکشد ...