در سال 1868 اورگان ، هنگامی که ارتش با ایجاد جاده ای در آن محل ، این معاهده را نقض کرد ، چند تن از سران قبایل تصمیم گرفتند که نیروهای خود را علیه سفیدپوشان متجاوز متحد کنند...

قاضی "ویلیام پریست" در فاش کردن هویت واقعی "لوسی لیک" دست داشته، خاطرات دوران جنگ داخلی خود را بازگو می کند، از اعدام یک پسر جوان جلوگیری کرده و با "یانکی هوراس" در انتخابات رقابت می کند ...

پسری فقیری برای کار نزد عموی ثروتمند میرود و مشغول به کار می شود . در نهایت او عاشق دو زن میشود ...

"اوئن ترزدی" (فاندا) فرماندهی دژآپاچی، یکی از دورافتاده‌ترین پادگان‌های نظامی در آریزونا را برعهده می‌گیرد. او با سرخ‌پوستان رفتاری تحقیرآمیز دارد، به هنگام عبور قبیله‌ای آپاچی به مقصد مکزیک، به آنان فرمان بازگشت می‌دهد، اما در مبارزه‌ای که در می‌گیرد، سواره نظام تحت فرماندهی او به کلی از بین می‌رود ...

مایک لامبرت در جستجوی یک شغل معدنکاری است اما درگیر نقشه ای شوم میشود ...

زنی در حال مسافرت با قطار است. وی از پنجره‌ی قطار، شاهد قتل بسیار بی رحمانه‌ای می‌شود. این زن تصمیم می‌گیرد که برای حل پرونده‌ی مربوط به این قتل، به یک داستان نویس جنایی کمک کند تا مجرم دستگیر شود...

دکتر سو واک بخشی از مغز یک خلافکار را درون جمجمه دوستش کار میگذارد تا جانش را نجات دهد ولی دوستش بعد از به هوش آمدن متوجه میشود که دارای 2 شخصیت کاملاً مجزا از یکدیگر است.

داستان های The New Frontier در سال 1889 رخ می‌دهد. افرادی تصمیم می‌گیرند که از قانون سبقت بگیرند و برای به دست آوردن زمین‌های بدون صاحب، تلاش کنند. در یکی از این موارد ، شهروندی به نام میلت داوسون، برای به چالش کشیدن قانون خود ، قمار بازی به نام آس هلمز را انتخاب می کند. دلیل این انتخاب، شلیک از پشت به اوست اما اتفاقاتی رخ می‌دهد و ....

نینا یک دختر آمریکایی جوان نیمه سرخ پوست است که مادر او به تازگی فوت شده است . این دختر برای دریافت میراث گران بهای مادرش ، باید پدر سفید پوستش را پیدا کند . واضح است که در دنیای غرب وحشی ، یک دختر بی دفاع و وارث میراثی بزرگ ، طعمه ی خوبی برای خلافکاران است ...