داستان فیلم در دوران دهه 80 و 90 میلادی است که به عنوان دوره دگرگون شده بمبئی مشخص شده است...

داستان در مورد یک زن زیبای هندی است که در استرالیا زندگی میکند. وقتی که او عاشق یک مرد سفید پوست می شود، خانواده او این اتفاق را یک رسوایی تلقی می کنند...

سه جوان یاد می گیرند که با تعریف جامعه از عادی و غیرعادی ، عشق را نه می توان تعریف کرد و نه می توان آن را مهار کرد...

یک راننده تاکسی (پاتکار) و یک تاجر (ابراهام) که هر دو نیازمند پول کلان هستند، در یک ماجراجویی دو ساعته با هم شرکت می کنند.

کریشنا پسر روهیت ، با قدرتهای فرازمینی متولد می شود و چه می شود اگر کسی در صدد سو استفاده از قدرت های او برآید ...

یک مرد جوان هندی بعد از اینکه برادرش توسط تروریست ها کشته می شود ، ترک تحصیل کرده و به نیروهای پلیس می پیوندد تا بتواند انتقام برادرش را از تروریست ها بگیرد ...

رائول و آنو ورگس در روزی باهم آشنا شدند که هردو آنها بخاطر مزاحمت ، توسط پلیس دستگیر شده بودند و پا به فرار گذاشتند ...